فلسفه، ذهنیت، رویکرد؛ فارغ از آنکه «اجایل/Agile» را تحت چه عنوانی معرفی کنیم، باید با انبوهی از عبارات و اصطلاحات مرتبط با آن آشنا شویم تا به درکی بهتر از این مفهوم برسیم.
این دقیقاً همان کاری است که اینجا میخواهیم به سادهترین شکل ممکن انجام دهیم. در این مطلب فهرستی از حدود 100 کلمه، عبارت و اصطلاح مربوط به ذهنیت «چابک» را گرد هم آوردهایم؛ شما میتوانید از این یادداشت بهعنوان مرجعی برای یادگیری، یادآوری یا شفافسازی تمامی مفاهیم مرتبط با اجایل استفاده کنید.
راهنمای استفاده: نیازی نیست تمام عبارات و اصطلاحات موجود در این مطلب را از ابتدا به حافظه بسپارید بلکه میتوانید تنها زمانی که به یک اصطلاح یا ترکیب جدید برخوردید، آن عبارت را در این صفحه جستجو کرده و به تعریف آن دست پیدا کنید. برای مثال، اگر میخواهید با متد اسکرام کار کنید به سرفصل موردنظر آن رفته و اصطلاحات تخصصی آن موضوع را مطالعه کنید. این فهرست حالت مرجعگونه دارد.
مفاهیم پایهای اجایل
این بخش مفاهیم بنیادی و اصولی را معرفی میکند که روشهای اجایل بر اساس آنها ساخته شدهاند و پایهای محکم برای درک شیوههای اجایل فراهم میکند.

- ذهنیت اجایل / Agile Mindset
شیوهای از تفکر که سازگاری، همکاری، تمرکز بر مشتری و بهبود مستمر را به فرایندها و برنامههای سختگیرانه از پیشتعیینشده ترجیح میدهد. این ذهنیت تغییر را میپذیرد، یادگیری بر مبنای بازخورد را تشویق میکند و اولویت را به ارائه سریع و مداوم ارزش میدهد. این رویکرد بیش از هر چیز در سازمانها و تیمهای توسعه محصولات دیجیتال و نرمافزار و اپلیکیشن کاربرد دارد.
- مانیفست اجایل / Agile Manifesto
سندی بنیادین که در سال ۲۰۰۱ توسط ۱۷ توسعهدهنده نرمافزار نوشته شد و چهار ارزش اصلی و اصول کلیدی در راه و روش اجایل را بیان میکند. مانیفست اجایل آغازگر تحول بزرگی در دنیای توسعه نرمافزار به سمت روشهای چابک و انسانیتر بود.
- اصول اجایل / Agile Principles
12 اصل اساسی که دستورالعمل و نحوه بهکارگیری متدهای اجایل و پایهگذار رفتارهای عملی در تیمهای اجایل هستند. هدف این اصول تمرکز بر خلق ارزش، همکاری سازنده بین اعضای تیم، ذینفعان پروژه و کاربران و مشتریان است. این 12 اصل عبارتند از:
- رضایت مشتری را از طریق تحویل زودهنگام و مداوم ارزش جلب کنید.
هدف اصلی اجایل، ارائه سریع و پیوسته محصولات مفید برای جلب رضایت مشتری است. - تغییرات نیازمندیها را حتی در مراحل پایانی پروژه بپذیرید.
اجایل تغییر را فرصتی برای بهبود محصول میداند، نه تهدیدی برای برنامه. - نرمافزارهای کارآمد را بهطور منظم، در بازههای زمانی کوتاه تحویل دهید.
تحویل مکرر باعث بازخورد سریعتر و پیشرفت مداوم میشود. - توسعهدهندگان و صاحبان محصول باید هر روز در طول پروژه با هم کار کنند.
ارتباط روزانه باعث همراستایی و تصمیمگیری سریعتر میشود. - پروژهها را با انگیزهبخشیدن به افراد توانا بسپارید و به آنها اعتماد کنید.
افراد باانگیزه و خودگردان، نتایج بهتری تولید میکنند. - مؤثرترین روش انتقال اطلاعات، گفتوگوی رودرروست.
ارتباط مستقیم سریعتر، شفافتر و بدون سوءتفاهم است. - نرمافزار کارآمد، معیار اصلی پیشرفت است.
پیشرفت واقعی فقط با تحویل محصول قابلاستفاده سنجیده میشود. - فرایندهای چابک توسعه پایدار را تضمین میکنند.
تیمها باید بتوانند با سرعت ثابت و قابلدوام در طول زمان کار کنند. - توجه مداوم به برتری فنی و طراحی خوب، چابکی را افزایش میدهد.
کد تمیز و طراحی اصولی، سرعت و کیفیت را در آینده تضمین میکنند. - سادهسازی هنر بیشینهکردن کار انجامنشده است.
اجایل از پیچیدگی پرهیز میکند و فقط آنچه واقعاً لازم است انجام میدهد. - بهترین معماریها، الزامات و طرحها از تیمهای خودسازمانده پدید میآیند.
وقتی تیمها کنترل تصمیمات خود را داشته باشند، نتایج بهتری خلق میکنند. - تیمها باید در بازههای زمانی منظم، عملکرد خود را بازتاب دهند و آن را بهبود بخشند.
بازنگری دورهای باعث یادگیری، رشد و پیشرفت پایدار تیم میشود.
- ارزشهای اجایل / Agile Values
در قلب مانیفست اجایل، ۴ ارزش بنیادین وجود دارد که همه روشها و چارچوبهای اجایل بر پایه آنها بنا شدهاند. این چهار ارزش که پایههای تفکر چابک هستند، عبارتند از:
- ارجحیت افراد و تعاملات نسبت به فرایندها و ابزارها
- ارجحیت نرمافزار کارآمد نسبت به مستندسازیهای بیمورد
- ارجحیت همکاری با مشتری نسبت به مذاکرات تجاری و قراردادها
- ارجحیت انعطافپذیری در برابر تغییرات نسبت به پیروی از یک برنامه سفتوسخت
- اجایل در مقابل متد آبشاری / Agile vs Waterfall
اجایل رویکردی تکرارپذیر و انعطافپذیر است کــه تغییرات در طول پروژه را امکانپذیر می سازد، در حالی که مدل آبشاری روی کردی خطی است کــه در آن هـر مرحله بایـد قبل از آغـاز مرحله بعدی تکمیل شده باشد.
- چارچوبهای اجایل / Agile Frameworks
رویکردها و متدهایی ساختارمند برای پیادهسازی اصول و ارزشهای اجایل در عمل؛ چارچوبها به تیمها کمک میکنند تا نقشها، فرایندها و همکاری خود را بهتر سازماندهی کنند. هر چارچوب تفسیری متفاوت از اجایل ارائه میدهد که متناسب با اندازه تیم، اهداف و شرایط سازمان است. از جمله چارچوبهای معروف اجایل میتوان به اسکرام / Scrum، کانبان / Kanban، سیف / SAFe و برنامهنویسی افراطی / XP اشاره کرد.
چارچوبها و متدهای اجایل
اجایل رویکردی نیست که به یک اندازه برای همه مناسب باشد. این بخش به بررسی بسیاری از چارچوبها و روشهایی میپردازد که تیمها برای پیادهسازی اصول اجایل در شرایط واقعی استفاده میکنند. از سیستمهای معروف مانند اسکرام و کانبان گرفته تا مدلهای خاص یا ترکیبی مانند DSDM یا Spotify، هرکدام ساختاری متفاوت برای پشتیبانی از تحویل اجایل ارائه میدهند.

چارچوبهای محبوب
مـواردی کـه در ادامـه می خوانیـد رایج تریـن چارچوب هـای اجایـل هستنـد. ایـن چارچوب هـا شیوه هـای سـاختاریافتهای را بـرای کمـک بـه تیم هـا در ارائـه کار بـا کیفیت بالا از طریـق همکاری، بازخورد و بهبود مستمر ارائـه میدهند.
- اسکرام / Scrum
چارچوبی چابک برای مدیریت پروژه که کار را به بخشهای کوچک به نام اسپرینت تقسیم میکند و با تیمهای خودسازمانده و تحویل مستمر، ارائه خروجی ارزشمند را تضمین میکند.
این چارچوب دارای نقشهایی مشخص مانند مالک محصول / Product Owner، اسکرام مستر / Scrum Master و تیم توسعه / Developers و همینطور جلسات منظم مانند اسپرینت ریویو / Sprint Review، اسپرینت رتروسپکتیو / Sprint Retrospective و دیلی استندآپ / Daily Standup است. تمامی این مفاهیم در بخش اختصاصی مربوط به اسکرام شرح داده شدهاند.
- کانبان / Kanban
روشی تصویری برای مدیریت جریان کار است که به کمک برد کانبان/Kanban Board، تمرکز بر تحویل پیوسته، محدودسازی کار در حال انجام/Work In Progress بهرهوری را بهبود میدهد. این سیستم به تیمها کمک میکند تا گلوگاهها و گرههای پروژه را شناسایی کرده و بهرهوری را با جریان کاری بدون اصطکاک و روان بهبود دهند.
- اسکرامبان / ScrumBan
ترکیبی از Scrum و Kanban است که ساختار اسپرینت و نقشهای Scrum را با انعطاف و بصریسازی Kanban ادغام میکند تا تیمها تطبیقپذیرتر و چابکتر باشند. مناسب برای تیمهایی است که محدودیتهای اسپرینت در اسکرام برایشان دستوپاگیر است ولی همچنان به ساختار نیاز دارند.
- برنامهنویسی مفرط / Extreme Programming
XP روشی چابک برای توسعه نرمافزار است که با تکنیکهایی مانند برنامهنویسی دونفره / Pair Programming، توسعه مبتنی بر تست / Test-Driven Development و ادغام مداوم / Continuous Integration، کیفیت کد را بالا میبرد و به تغییرات سریع پاسخ میدهد. هدف اصلی آن کاهش ریسک در توسعه و ارائه نرمافزاری با بالاترین کیفیت در کوتاهترین زمان است.
- سیف / SAFe
سیف یا Scaled Agile Framework چارچوبی برای پیادهسازی اجایل در سطح سازمانی است که ذهنیت چابک را به سطح تیمها، برنامهها و مدیریت سازمانی گسترش میدهد تا همه بخشها همراستا باشند. با استفاده از مفاهیمی مانند قطار انتشار چابک/Agile Release Train، همزمان چند تیم را در راستای یک هدف استراتژیک هماهنگ میکند.
- توسعه نرمافزار ناب / Lean Software Development
تفکری ناب برای حذف اتلافها، بهینهسازی جریان ارزش، تمرکز بر مشتری و تحویل سریع با حداکثر کیفیت؛ در توسعه نرمافزار، تولید، مدیریت و فراتر از آن. ریشه در تولید ژاپنی (تویوتا) دارد و اکنون در تمام صنایع از استارتاپ تا سازمانهای بزرگ کاربرد دارد.
چارچوبها و ترکیبهای خاص
در این بخش با چارچوبها و مدلهای خاصی آشنا میشویم که برای تیمهای بزرگ، پروژههای پیچیده یا نیازهای سازمانی طراحی شدهاند. این رویکردها فراتر از اسکرام و کانبان عمل میکنند و گزینههای متنوعی برای پیادهسازی چابکی ارائه میدهند.
- نکسوس / Nexus
چارچوبی برای مقیاسدادن به Scrum است که چند تیم اسکرام را در یک ساختار هماهنگ میکند و با نقشها و رویدادهای مشترک، یکپارچگی محصول را حفظ میکند. مناسب برای پروژههایی است که تیمهای متعدد روی یک محصول یا هدف مشترک کار میکنند.
- کریستال / Crystal
مجموعهای از متدولوژیهای چابک با رنگهای مختلف است که بسته به اندازه تیم و سطح حساسیت پروژه، روش مناسب را انتخاب میکند و تمرکز زیادی بر افراد، تعاملات و انطباقپذیری دارد. رویکرد آن «انسانمحور» است و باور دارد که تیمها بهترین شیوه کار خود را بهتر از دیگران میدانند.
- مدل اسپاتیفای / Spotify Model
مدلی الهامگرفته از سازمان Spotify است که ساختار شرکت را به جوخه / Squad، قبیله / Tribe، چپتر یا شعبه / Chapter و صنف / Guild تقسیم میکند تا نوآوری، خودمختاری تیمها و مقیاسپذیری اجایل را تقویت کند. ساختار آن بیشتر فرهنگی و سازمانی است تا فرآیندی و آزادی عمل را با همراستایی تلفیق میکند.
- اجایل انضباطی / Disciplined Agile
یک متد جامع و قابل تنظیم برای چابکسازی کل سازمان است که با ترکیب بهترینهای اجایل، لین و اسکرام به شما امکان میدهد مسیر درست را «انتخاب» کنید، نه فقط از یک نسخه پیروی کنید. شعار آن «انتخاب هوشمندانه» است و به سازمانها اجازه میدهد چارچوبی متناسب با نیاز خاص خود طراحی کنند.
- تحویل اجایل منظم / Disciplined Agile Delivery
زیرمجموعه DA است که بر چرخه کامل تحویل محصول تمرکز دارد - از آغاز تا اجرا و پشتیبانی - با تأکید بر تحویل ارزش در دنیای واقعی. برخلاف Scrum که بیشتر بر توسعه تمرکز دارد، DAD کل مسیر تولید تا تحویل و عملیات را پوشش میدهد.
- توسعه سریع نرمافزار / Rapid Application Development
روشی برای توسعه سریع نرمافزار است که با نمونهسازی مکرر، بازخورد کاربر و تیمهای چندتخصصی، چرخه توسعه را به شدت کوتاه میکند. هدف آن کاهش زمان تولید و ارائه نرمافزارهایی با کیفیت قابل قبول در بازههای زمانی فشرده است.
- توسعه فیچرمحور / Feature-Driven Development
رویکردی مدلمحور و تکرارشونده است که توسعه نرمافزار را حول محور فیچرها سازماندهی میکند، با تمرکز بر طراحی از ابتدا و تحویل گامبهگام. در پروژههای بزرگ با نیاز به برنامهریزی دقیق و تیمهای متعدد، بسیار مؤثر است.
- توسعه رفتار محور / Behaviour-Driven Development
روشی توسعهمحور بر رفتار سیستم است که نیازها را با زبان قابل فهم برای همه (حتی غیرتوسعهدهندگان) تعریف میکند تا ارتباط بین تیم فنی و بیزینس روانتر شود. سناریوهای BDD معمولاً با فرمت «Given-When-Then» نوشته میشوند تا وضوح و قابلیت تست را بالا ببرند.
- روش توسعه سیستمهای پویا / Dynamic Systems Development Method
یکی از متدهای اولیه Agile است و در پروژههای بزرگ سازمانی همچنان محبوب است. چارچوبی چابک و جامع است که در آن، تحویل بهموقع محصول مهمتر از عملکردهای کامل است و از طریق اولویتبندی، نمونهسازی و همکاری مستمر انجام میشود.
- فرایند یکپارچه چابک / Agile Unified Process
روشی ساختارمند برای توسعه نرمافزار است که فازبندیشده و مستندسازیشده پیش میرود و نسخه چابک آن / AUP سعی دارد اصول Agile را درون ساختار RUP بیاورد. مناسب برای پروژههایی است که هم به انعطاف نیاز دارند و هم به کنترل و پیروی از استانداردها.
اصطلاحات تخصصی اسکرام
اسکرام رایجترین چارچوب اجایل است. این چارچوب کار را به اسپرینتها - دورههای زمانی کوتاه و ثابت - تقسیم میکند که توسط نقشها، رویدادها و آثار خاص هدایت میشود. این بخش به نحوه عملکرد اسکرام، افراد دخیل و مفاهیم کلیدی که باعث اثرگذاری آن میشوند، میپردازد.
نقشهای اسکرام
نقشها در اسکرام بهگونهای تعریف شدهاند که همکاری، شفافیت و تحویل مستمر را ممکن کنند. هر نقش مسئولیتی روشن دارد و با دیگران برای رسیدن به هدف مشترک یعنی خلق ارزش واقعی، همراستا عمل میکند.
- اسکرام مستر / Scrum Master
اسکرام مستر بیش از هر چیز یک تسهیلگر است. او کمک میکند همه اعضا اصول اسکرام را درک کنند و موانع را برطرف کنند؛ او محیطی میسازد که تیم بتواند بهترین عملکرد خود را ارائه کند. اسکرام مستر همیشه در خدمت تیم است.
- مالک محصول / Product Owner
مالک محصول مسئول بیشینه کردن ارزش محصول است. او بکلاگ محصول را مدیریت کرده، اولویتبندی را طبق اهداف کسبوکار تعیین میکند و نماینده صدای مشتری برای تیم است. مالک محصول یکی از تصمیمگیرندگان جدی پیشبرد محصول است.
- تیم توسعه / Development Team
تیم توسعه گروهی از توسعهدهندههای حرفهای هستند که محصول را میسازند. این تیم خودسازمانده و چندمهارته است و به طور جمعی مسئول تحویل یک اینکریمنت/Increment و خروجی قابل استفاده در هر اسپرینت میباشند.
- تیم اسکرام / Scrum Team
تیم اسکرام شامل اسکرام مستر، مالک محصول و تیم توسعه است. این سه نقش با همکاری نزدیک کار میکنند و مسئولیت نتایج را به صورت مشترک میپذیرند. تیم اسکرام با ایجاد محیطی خودسازمانده، از شفافیت، همکاری و بازخورد مداوم برای پیشرفت پروژه استفاده میکند.
رویدادهای اسکرام
اسکرام از رویدادهای زمانی ثابت استفاده میکند تا ریتم، شفافیت و بازخوردهای مستمر در طول توسعه ایجاد کند. این رویدادها به تیم کمک میکنند تا بهتر برنامهریزی کند، عملکرد خود را بررسی کند و بهطور مداوم بهبود یابد.
- اسپرینت / Sprint
اسپرینت بازه زمانی ثابتی است (معمولاً ۱ تا ۴ هفته) که در آن تیم اسکرام یک اینکریمنت قابل استفاده از محصول را ایجاد میکند. اسپرینتها ضربآهنگ منظم و تمرکز تیم را حفظ میکنند.
- جلسه برنامهریزی اسپرینت / Sprint Planning
برنامهریزی اسپرینت جلسهای است که شروع اسپرینت را مشخص میکند. در این جلسه، تیم تصمیم میگیرد چه کارهایی را در اسپرینت انجام دهد و چگونه آنها را تکمیل کند، با توجه به اولویتهای تعیین شده توسط مالک محصول و ظرفیت تیم توسعه.
- جلسه اسپرینت ریویو / Sprint Review
جلسه اسپرینت ریویو در پایان اسپرینت برگزار میشود و طی آن تیم «اینکرمنت» ساختهشده را به ذینفعان ارائه میدهد تا پیشرفت بررسی و بازخورد جمعآوری شود. نتیجهٔ این جلسه، بهروزرسانی اولویتها و جهتگیری بهتر برای گامهای بعدی است.
- جلسه رتروسپکتیو / Sprint Retrospective
جلسه رتروسپکتیو نشستی است که در پایان هر اسپرینت برگزار میشود و طی آن تیم بهصورت شفاف عملکرد اخیر خود را بررسی میکند؛ موارد موفق، چالشها و فرصتهای بهبود شناسایی میشوند. هدف اصلی این جلسه یافتن چند اقدام عملی برای بهبود عملکرد در اسپرینتهای بعدی است.
- جلسات روزانه اسکرام / Daily Scrum
یک جلسه کوتاه ۱۵ دقیقهای که هر روز برگزار میشود و هدف آن هماهنگی تیم توسعه، بررسی پیشرفت نسبت به اهداف اسپرینت، شناسایی موانع و برنامهریزی کارهای روزانه است.
آرتیفکتهای اسکرام
آرتیفکتها یا مصنوعات اسکرام (Artifacts) اسناد و مفاهیم اطلاعاتی هستند که به تیمها کمک میکنند در طول پروژه هماهنگ، شفاف و متمرکز باقی بمانند. این اجزا تضمین میکنند که همه بدانند روی چه چیزی کار میشود، چرا اهمیت دارد و پیشرفت چگونه سنجیده میشود.
- بکلاگ محصول / Product Backlog
بکلاگ محصول یک فهرست اولویتبندیشده اما قابل تغییر از تمام نیازهای محصول است. این فهرست توسط مالک محصول مدیریت میشود و تنها منبع کارهای تیم اسکرام است.
- بکلاگ اسپرینت / Sprint Backlog
بکلاگ اسپرینت فهرست کارهایی است که تیم متعهد میشود در طول یک اسپرینت انجام دهد. این فهرست شامل آیتمهای انتخاب شده از بکلاگ محصول و برنامه تحویل آنهاست.
- افزایش (گامبهگام) / Increment
اینکریمنت، مجموع تمام آیتمهای بکلاگ محصول است که طی یک اسپرینت تکمیل شدهاند. هر اینکریمنت باید قابل استفاده باشد و با «تعریف انجامشده/Definition of Done» تیم منطبق باشد، حتی اگر فوراً منتشر نشود.
مفاهیم رایج در مدیریت محصول
در مدیریت محصول، تیمها برای تحویل موفق و ارزشمند، به مفاهیم، ابزارها و روشهای مشترکی نیاز دارند که فراتر از چارچوبهای خاص مثل اسکرام هستند. این مفاهیم به تیمها کمک میکنند تا کارها را سازماندهی کنند، کیفیت محصول را تضمین کنند، پیشرفت را رصد نمایند و تعاملات تیمی و با ذینفعان را بهبود بخشند.
- تعریف انجامشده / Definition of Done
تعریف انجامشده توافق مشترک تیم درباره این است که چه زمانی یک آیتم واقعاً «تمامشده» محسوب میشود. این تعریف کیفیت کار را تضمین میکند و از عبور کارهای ناقص جلوگیری میکند.
- تعریف آماده / Definition of Ready
«تعریف آماده»، معیارهایی را تعیین میکند که یک آیتم بکلاگ باید قبل از ورود به اسپرینت برآورده کند. این کار باعث شفافیت، عملی بودن و درک مشترک میشود.
- تعریف کیفیت / Definition of Quality
«تعریف کیفیت»، استانداردهای مورد توافق تیم اسکرام و ذینفعان برای عالی بودن محصول را مشخص میکند. این تعریف راهنمای توسعه و تست محصول است.
- یوزر استوری یا داستان کاربر / User Story
«داستان کاربر»، شرح کوتاهی از یک فیچر یا نیاز از دیدگاه کاربر نهایی است. داستانها به زبان ساده و از زبان کاربر نوشته میشوند و بر ارزشی که به کاربر میرسانند تمرکز دارند.
- استوری پوینت / Story Points
«استوری پوینت» واحدی برای تخمین میزان تلاش یا Effort مورد نیاز برای تکمیل یک داستان کاربر است. این امتیاز نه فقط زمان، بلکه پیچیدگی، ریسک و ابهامات کار را هم در نظر میگیرد.
-
افورت / Effort
تلاش به حجم کار، زمان یا منابع لازم برای انجام یک تسک، داستان کاربر یا قابلیت گفته میشود. این مفهوم به تیمها کمک میکند تا برنامهریزی، اولویتبندی و تخصیص کار را بهطور مؤثر انجام دهند و معمولاً با استوری پوینت، روزهای ایدهآل یا ساعت اندازهگیری میشود.
- شتاب / Velocity
سرعت یا شتاب میزان کاری است که تیم در یک اسپرینت تکمیل میکند و معمولاً با استوری پوینت اندازهگیری میشود. سرعت برای پیشبینی سطح کارکرد تیم در آینده استفاده میشود.
- نمودار نزولی یا برن داون / Burndown Chart
«نمودار برنداون» مقدار کاری که باقی مانده را نسبت به زمان باقیمانده در اسپرینت نمایش میدهد. این نمودار تصویری سریع از وضعیت پیشرفت تیم ارائه میکند.
- نمودار صعودی یا برن آپ / Burnup Chart
«نمودار برنآپ» میزان کاری که انجام شده را نسبت به کل کار برنامهریزی شده نمایش میدهد. این نمودار پیشرفت و تغییرات محدوده کار را بهخوبی نشان میدهد.
- مانع / Impediment
مانع (Impediment یا Blocker)، هر چیزی است که مانع پیشرفت تیم میشود. اسکرام مستر مسئول شناسایی و رفع سریع این موانع برای روان نگهداشتن جریان کار است.
- تیم خودسازمانده / Self-Organizing Team
تیم خودسازمانده تیمی است که بدون نیاز به مدیریت بیرونی، خودش تصمیم میگیرد چگونه کار را انجام دهد. این تیم مسئولیت کامل نتایج را میپذیرد و خود را با شرایط تطبیق میدهد.
- تیم چند تخصصی / Cross-Functional Team
تیم چندمهارته تیمی است که همه مهارتهای لازم برای تحویل یک اینکریمنت محصول را در اختیار دارد. این تیم میتواند شامل توسعهدهندهها، طراحان، کارشناسان تست و هر مهارت دیگری که نیاز است، باشد.
-
تحویلدادنیها / Deliverables
یک خروجی کامل که معیارهای از پیش تعیینشده را برآورده میکند؛ معمولاً پایان یک مرحله پروژه یا اسپرینت را نشان میدهد. تحویلهای منظم باعث ایجاد حس پیشرفت و ایجاد اعتماد بین تیم و ذینفعان میشود.
اصطلاحات اختصاصی کانبان
رویکردی در مدیریت پروژه و جریان کار که تمرکز آن بر شفافیت فرایند، بهبود مستمر و تحویل ارزش مداوم است. کانبان بر جریان پایدار کار تأکید دارد و ابزار مهمی برای بهینهسازی عملکرد تیمها و افزایش بهرهوری محسوب میشود. تابلوهای کانبان، محدودیتهای کار در حال انجام یا Work-in-Progress و به تیمها کمک میکنند وظایف را به صورت منظم و پیوسته مدیریت کنند.
- بورد کانبان / Kanban Board
تخته کانبان ابزاری تصویری است که وظایف، وضعیتها و جریان کار تیم را نمایش میدهد. این تخته معمولاً ستونهایی مانند «در انتظار»، «در حال انجام» و «انجامشده» دارد.
- کار در حال انجام / Work In Progress
«کار در جریان» به تعداد کارهایی گفته میشود که همزمان در حال انجام هستند. محدود کردن WIP به تیم کمک میکند تمرکز بیشتری داشته باشد و کارها را سریعتر به اتمام برساند.
- کارایی جریان / Flow Efficiency
«کارایی جریان» نسبت زمان واقعی کار روی یک آیتم به کل زمانی است که آیتم در جریان کاری سپری کرده؛ کارایی بالاتر یعنی تأخیر کمتر و جریان کاری روانتر.
- توان عملیاتی / Throughput
تعداد واحدهای کاری یا آیتمهایی که یک تیم در یک بازه زمانی مشخص (مثلاً روزانه، هفتگی یا یک اسپرینت) به طور کامل تکمیل میکند. این معیار نشاندهنده سرعت و ظرفیت تحویل تیم است و برای تحلیل عملکرد و پیشبینی توانایی تیم در انجام کارهای آینده استفاده میشود.
- لاین شنا / Swimlanes
خطوط شنا ردیفهای افقی روی تخته کانبان هستند که وظایف را بر اساس نوع، اولویت، تیم یا پروژه دستهبندی میکنند و مدیریت جریانهای پیچیده را سادهتر میکنند.
- سیستم کششی / Pull System
در سیستم کششی، کارها بر اساس ظرفیت تیم وارد جریان میشوند، نه بر اساس فشار درخواست از جانب ذینفعان. این رویکرد از بار اضافی جلوگیری میکند و جریان کار را یکنواختتر میسازد.
- نمودار جریان تجمعی / Cumulative Flow Diagram
نمودار جریان تجمعی، نموداری است که تعداد آیتمهای کاری در هر مرحله از فرآیند (مانند «در انتظار»، «در حال انجام»، «انجامشده») را در طول زمان نشان میدهد و با تحلیل آن میتوان گلوگاهها، نوسانات جریان کار و وضعیت کلی بهرهوری تیم را شناسایی کرد.
- ریتمهای کانبان / Kanban Cadences
«ریتمهای کانبان» مجموعهای از جلسات و بازبینیهای منظم مانند جلسات تأمین، برنامهریزی تحویل و بررسی ریسک هستند که جریان کاری را روان و منظم نگه میدارند.
- مسدودکننده / Blocker
«مسدودکننده» هر چیزی است که جلوی پیشرفت یک آیتم کاری را میگیرد. شناسایی و رفع سریع مسدودکنندهها برای حفظ جریان کار حیاتی است.
- مسیر تندرو / Expedite Lane
«مسیر تندرو»، بخشی ویژه در تخته کانبان است که به آیتمهای فوری و بسیار اولویتدار اختصاص داده میشود تا سریعتر رسیدگی شوند.
- کلاس خدمات / Class of Service
طبقهبندی سرویس تعیین میکند که آیتمهای کاری بر اساس فوریت، ریسک یا ارزش چگونه باید مدیریت شوند، مثلاً سرویس استاندارد، تسریع یا موعد ثابت.
برنامهریزی و تحویل در ذهنیت اجایل
برنامهریزی در اجایل بر استراتژیهای منعطف و تطبیقپذیر برای تحویل تدریجی ارزش تمرکز دارد. تخمینزنی به تیمها کمک میکند تا تلاش مورد نیاز برای وظایف را پیشبینی کرده و اسپرینتها یا انتشارها را بهصورت مؤثر برنامهریزی کنند.
سطوح برنامهریزی
سطوح مختلف برنامهریزی در اجایل - از نقشه راه محصول در سطح کلان تا برنامهریزی دقیق در سطح اسپرینت - به سازماندهی و اولویتبندی کار کمک میکنند. این سطوح برنامهریزی به تیمها امکان میدهند تا چشمانداز بلندمدت را با اقدامهای کوتاهمدت هماهنگ کنند و پاسخگویی به تغییرات را حفظ نمایند.
- نقشه راه / Roadmap
یک خلاصه و چشمانداز از اهداف کوچک و بزرگ محصول همراه با جدول زمانی، که نقاط عطف کلیدی و زمان تحویل خروجی هر بخش از محصول را نمایش میدهد. نقشه راه به ذینفعان کمک میکند تا دید مشترکی از مسیر پیشِرو داشته باشند و تصمیمگیریهای استراتژیک را هماهنگتر انجام دهند.
- برنامهریزی انتشار / Release Planning
فرایندی برای تعریف محتوای هر نسخه محصول و جدول زمانی آن، که تیمها و ذینفعان را برای تحویل هماهنگ میکند. این برنامهریزی تضمین میکند که انتظارات بازار با توان تولید تیم همسو باقی بماند.
- برنامهریزی تکرارپذیر / Iteration Planning
برنامهریزی در آغاز هر تکرار (یا اسپرینت) برای تعیین کارهایی که تکمیل خواهند شد، با تمرکز بر اولویتها و ظرفیت تیم. این جلسه پایهای برای تعهد تیم به اهداف کوتاهمدت و قابل تحویل فراهم میکند.
- برنامهریزی ظرفیت / Capacity Planning
تخمین منابع و زمان در دسترس تیم برای تعیین اینکه واقعاً چه مقدار کار در یک اسپرینت قابل انجام است. این فرایند از بار کاری بیش از حد جلوگیری میکند و بهرهوری پایدار را حفظ مینماید.
- هدف اسپرینت / Sprint Goal
یک هدف خاص و مختصر که تیم در طول اسپرینت برای رسیدن به آن تلاش میکند — که تمرکز و جهت میدهد. هدف اسپرینت مانند قطبنما عمل میکند و تصمیمگیریهای روزانه تیم را هدایت میکند.
آیتمهای بکلاگ محصول
آیتمهای بکلاگ محصول، عناصر قابل برنامهریزی و ارزشمندی هستند که تیمها برای تحقق اهداف محصول روی آنها کار میکنند. این آیتمها به تیم کمک میکنند کارها را سازماندهی، اولویتبندی و به صورت هدفمند اجرا کنند و تضمین میکنند که تلاشهای تیم با ارزش نهایی محصول همسو باشد.
- ابتکار / Initiative
ابتکار، سطح بالاترین اهداف و پروژههای راهبردی محصول است. هر ابتکار معمولاً شامل چندین تم یا اپیک است و به سازمان کمک میکند برنامههای کلان محصول را مدیریت و هماهنگ کند.
- تم / Theme
تم مجموعهای از فیچرها یا داستانهای کاربری مرتبط است که تحت یک هدف یا موضوع مشترک گروهبندی میشوند. استفاده از تمها به تیم کمک میکند روی اولویتهای راهبردی تمرکز داشته باشد و انسجام توسعه محصول را حفظ کند.
- اپیک / Epic
اپیک یک مجموعه بزرگ از کارهاست که میتوان آن را به داستانهای کاربری یا وظایف کوچکتر تقسیم کرد و در چندین اسپرینت اجرا نمود. تقسیم اپیکها به بخشهای کوچکتر باعث میشود کار مدیریتپذیرتر شود و شفافیت تیم در اجرای برنامهها افزایش یابد.
- فیچر / Feature
فیچر یک عملکرد یا توانایی محصول است که برای کاربر یا کسبوکار ارزش ایجاد میکند و معمولاً بخشی از یک اپیک بزرگتر است. فیچرها نمایانگر نیازهای واقعی کاربران هستند و نقش حیاتی در تجربه نهایی محصول دارند.
ارزیابی و گزارشدهی اجایل
ارزیابیها و شاخصهای اجایل به تیمها کمک میکنند تا پیشرفت خود را دنبال کنند، عملکرد را بسنجند و نواحی قابل بهبود را شناسایی کنند. این شاخصها بینشهایی درباره فرآیند و محصول ارائه میدهند تا تیمها بتوانند بهصورت مستمر جریان کاری خود را بهینه کرده و ارزش بیشتری به مشتری تحویل دهند.
- شاخص کلیدی عملکرد / KPI
مقادیر قابلاندازهگیریای که برای رصد موفقیت پروژههای اجایل استفاده میشوند و بر عملکرد تیم، کارایی تحویل و کیفیت محصول تمرکز دارند. KPIها به تصمیمگیرندگان این امکان را میدهند که بهموقع مشکلات را شناسایی کرده و اقدامات اصلاحی مؤثر اتخاذ کنند.
- اهداف و نتایج کلیدی / OKRs
چارچوبی برای تعیین اهداف و سنجش نتایج که به تیمها و سازمانها کمک میکند تا اهداف خود را با خروجیهای قابلاندازهگیری همراستا کنند و روی مهمترین مسائل تمرکز داشته باشند.
- زمان تحویل / Lead Time
مدتزمان کلی تحویل یک آیتم کاری از لحظه ثبت درخواست تا زمان تحویل نهایی آن. کاهش Lead Time به معنای افزایش سرعت پاسخگویی به نیازهای مشتری و ارتقاء چابکی تیم است.
- زمان چرخه / Cycle Time
مشابه زمان تحویل است، اما بر زمان صرف شده برای انجام کار از زمانی که شروع میشود، تمرکز دارد. تحلیل Cycle Time به تیم کمک میکند گلوگاههای فرآیند را شناسایی کرده و بهرهوری را بهبود بخشد.
- معیارهای جریان / Flow Metrics
شاخصهایی برای سنجش میزان روان بودن جریان کار در سیستم، مانند نرخ خروجی / Throughput، زمان چرخه و محدودیتهای کار در جریان / WIP. این شاخصها به بهینهسازی سرعت تحویل و قابلیت پیشبینی کمک میکنند.
-
بنچمارک / Benchmark
بنچمارک به معنای بررسی استانداردها و شیوههای برتر در یک صنعت با هدف یادگیری از عملکرد و تجربیات آنهاست. در این رویکرد، تمرکز صرفاً بر مقایسه عددی نیست؛ بلکه بر شناخت سطح مطلوب کیفیت، روشهای موفق و معیارهای پذیرفتهشده در بازار تأکید میشود. بنچمارک کمک میکند سازمان یا تیم بداند استانداردهای بازار کداماند و مسیر ارتقا و بهبود را بر اساس بهترین نمونههای موجود در بازار ترسیم کند.
-
خط مبدا / Baseline
بیسلاین نقطه شروع است؛ یعنی وضعیت اولیه قبل از اجرای هر تغییر، پروژه یا کمپین. اگر بنچمارک معیار مقایسه باشد، بیسلاین مبدا اندازهگیری است. بدون داشتن بیسلاین، نه میتوان اثربخشی یک اقدام را سنجید، نه میتوان فهمید تغییرات واقعاً از چه زمانی و با چه شدتی اتفاق افتادهاند. بیسلاین ستون فقرات هر گزارش دقیق و هر تحلیل معنادار است.
-
بینش / Insights
بینشها همان چیزیاند که دادهها را به تصمیم تبدیل میکنند. بینش فقط عدد نیست؛ فهمی عمیق از چراییِ اتفاقات است؛ یک Insight خوب مسیر اقدام را روشن میکند و به تیم میگوید چه مسیری باید در پیش بگیرند.
نقشها و مسئولیتهای اجایل
تیمهای اجایل بر اساس نقشهای مشخصی ساخته میشوند که هر کدام مسئولیتهای خاصی دارند و در موفقیت پروژه نقش کلیدی ایفا میکنند. این نقشها تضمین میکنند که کارها هماهنگ انجام شوند، اولویتها بهدرستی تعیین شوند و ارزش واقعی به مشتری ارائه شود.
- مالک محصول / Product Owner
مالک محصول یا PO فردی است که بکلاگ محصول را تعریف، نگهداری و اولویتبندی میکند، تصمیم میگیرد کدام فیچرها بیشترین ارزش تجاری و کاربری را دارند، و با تیم و ذینفعان همسو میشود تا حداکثر ارزش ممکن تحویل داده شود.
- مربی چابک / Agile Coach
راهنما و مشاوری که به افراد و تیمها در پذیرش اصول و شیوههای اجایل کمک میکند و آنها را به سوی عملکرد بالاتر و همکاری بهتر هدایت میکند.
- تیم توسعه / Development Team
گروهی از متخصصان چندمهارته که طراحی، توسعه، تست و تحویل بخشهای محصول را انجام میدهند. این تیم خودسازمانده است و برای انجام کارها بهصورت هماهنگ همکاری میکند.
- طراح تجربه کاربری / UX Designer
مسئول طراحی تجربهای ساده، شهودی و کاربرپسند است تا محصول نیازهای کاربران را به خوبی برآورده کند و استفاده از آن روان و لذتبخش باشد.
- مهندس تست و تضمین کیفیت / Test & QA Engineer
وظیفه دارد از رعایت استانداردهای کیفی تعریفشده اطمینان حاصل کند، تستها را اجرا کرده و عملکرد صحیح قابلیتها و فیچرهای محصول را تأیید کند.
- مالک کسبوکار / Business Owner
فردی که تضمین میکند محصول با اهداف تجاری و راهبردی سازمان هماهنگ است. او جهتگیری راهبردی تعیین میکند و اولویتها را مشخص میسازد.
- ذینفعان / Stakeholders
ذینفعان افرادی یا گروههایی هستند که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم از محصول یا پروژه تأثیر میپذیرند یا بر آن تأثیر میگذارند. این افراد میتوانند شامل مشتریان، کاربران نهایی، مدیران، تیمهای داخلی، سرمایهگذاران یا حتی ناظران و کارشناسان باشند که دیدگاهها، نیازها و اولویتهایشان برای موفقیت محصول حیاتی است.
- مدیر محصول / Product Manager
مدیر محصول کسی است که مسیر و اهداف یک محصول را مشخص میکند و تصمیم میگیرد چه فیچرهایی باید توسعه یابد. او با ایجاد تعادل میان نیازهای کاربران، اهداف کسبوکار و توان تیم وظیفه دارد محصولی کاربردی و موفق ارائه کند.
ارزشها و فرهنگ اجایل
اجایل فقط مربوط به فرآیند نیست؛ بلکه درباره ساختن فرهنگی است که همکاری، انعطافپذیری و بهبود مستمر را تقویت کند. در قلب اجایل، «طرز فکر رشد» قرار دارد — جایی که تیمها تشویق میشوند یاد بگیرند، خود را تطبیق دهند و بهصورت تدریجی ارزش خلق کنند.
- رهبری خدمتگزار / Servant Leadership
سبک رهبریای که در آن رهبران بهجای کنترل، روی خدمت به تیم تمرکز دارند؛ موانع را برمیدارند و ابزار و حمایت لازم برای موفقیت اعضای تیم را فراهم میکنند. این سبک رهبری فضای اعتماد میسازد و انگیزه درونی اعضای تیم را فعال میکند.
- امنیت روانی / Psychological Safety
محیطی که افراد در آن احساس امنیت میکنند تا ریسک کنند، اشتباه کنند و ایدههایشان را بدون ترس از قضاوت یا تنبیه بیان کنند. این فضا باعث نوآوری و همکاری مؤثر میشود. امنیت روانی زمینهساز خلاقیت، یادگیری مستمر و عملکرد تیمی پایدار است.
- ذهنیت رشد / Growth Mindset
باور به اینکه تواناییها و هوش از طریق تلاش و یادگیری قابل توسعه هستند. این طرز فکر افراد را تشویق میکند از چالشها بیاموزند و دائماً پیشرفت کنند. ذهنیت رشد به تیمها کمک میکند موانع را به فرصت تبدیل کرده و در مسیر بهبود مداوم باقی بمانند.
-
تفکر تکرارپذیر / Iterative Mindset
رویکردی که بر بهبودهای تدریجی و چرخههای مکرر برنامهریزی، ساخت، آزمایش و اصلاح تمرکز دارد. تیمهای Agile از تفکر تکراری برای کاهش ریسک و پاسخ سریع به تغییرات استفاده میکنند.
-
تمایل به اقدام / Bias to Action
گرایش به اولویت دادن عمل بر تحلیل طولانی. در Agile، این اصل بر یادگیری از طریق انجام، تنظیم سریع مسیر و حفظ پیشرفت تأکید دارد.
- شکست سریع، یادگیری سریع / Fail Fast, Learn Fast
اصلی که اشتباهات را فرصتی برای یادگیری و پیشرفت میداند. تیمها تشویق میشوند تا سریع آزمایش کنند، بازخورد بگیرند و راهحلهای بهتری پیدا کنند. این رویکرد از اتلاف منابع جلوگیری میکند و مسیر نوآوری را کوتاهتر میسازد.
- یادگیری مستمر / Continuous Learning
تعهد به یادگیری دائمی و توسعه مهارتها که باعث میشود تیمها خود را با تغییرات وفق دهند و قابلیتهایشان را افزایش دهند. یادگیری مستمر مزیت رقابتی سازمان را در دنیای پرشتاب امروز حفظ میکند.
- یورش جمعی یا همافزایی / Swarming
وقتی تمام اعضای تیم بهجای کار جداگانه، روی یک وظیفه یا مشکل تمرکز میکنند تا سریعتر آن را حل کنند. Swarming مانع انباشته شدن وظایف بحرانی میشود و بهرهوری تیمی را بالا میبرد.
- تصمیمگیری غیرمتمرکز / Decentralized Decision-Making
توانمندسازی تیمها برای تصمیمگیری در سطح محلی، که منجر به واکنش سریعتر و احساس مالکیت بیشتر روی کار میشود. این نوع تصمیمگیری چابکی سازمان را در سطوح عملیاتی افزایش میدهد.
- ریتم پایدار / Sustainable Pace
این اصل میگوید تیمها باید با سرعتی کار کنند که در بلندمدت قابل دوام باشد، تا از فرسودگی جلوگیری شود و بهرهوری مداوم حفظ گردد. حفظ تعادل بین سرعت و پایداری، پیشنیاز موفقیت مستمر تیم است.
- رهبری تطبیقی / Adaptive Leadership
رویکردی به رهبری که خود را با نیازهای تیم و موقعیت وفق میدهد و بسته به زمینه، راهنمایی، حمایت یا انعطاف نشان میدهد. رهبران تطبیقی با تغییرات همسو میشوند و تیمها را در شرایط پیچیده هدایت میکنند.
- تفکر سیستمی / Systems Thinking
رویکردی جامع به حل مسئله که تعامل بین اجزای سیستم را بررسی میکند و اثر تغییرات در یک بخش بر کل سیستم را در نظر میگیرد. این نوع تفکر از تصمیمات مقطعی و پرهزینه جلوگیری میکند و پایداری بلندمدت را ارتقاء میدهد.
مفاهیم ترکیبی و نوظهور اجایل
در سالهای اخیر، اجایل فراتر از توسعه نرمافزار رفته و به حوزههای مختلفی از کسبوکار نفوذ کرده است. مفاهیم ترکیبی و نوظهور مانند Lean Startup ،Design Thinking و OKR-Driven Agile نشان میدهند که چابکی مفهومی انعطافپذیر است که خودش را با تغییرات تطبیق میدهد. این رویکردهای مدرن کمک میکنند تا تیمها سریعتر یاد بگیرند، نوآوری کنند و خود را با تغییرات بازار تطبیق دهند. در این بخش با مفاهیمی آشنا میشویم که مرزهای اجایل را گسترش دادهاند.
- Design Thinking
رویکردی برای حل مشکلات که بر درک نیازهای کاربران و ایجاد راهحلهای نوآورانه با همدلی تمرکز دارد. Design Thinking پایهای برای نوآوری انسانیمحور و طراحی تجربهای معنادار است.
- Dual-Track Agile
روشی چابک که در آن تیمها به طور موازی بر کشف محصول و توسعه آن کار میکنند. این مدل مانع از توسعه کورکورانه میشود و اطمینان میدهد که چیزی ساخته میشود که واقعاً مورد نیاز است.
- OKR-Driven Agile
چارچوبی که OKRها (اهداف و نتایج کلیدی) را با شیوههای چابک ترکیب میکند تا تیمها را با اهداف سازمانی همراستا کند. این رویکرد تمرکز تیم را از انجام کار به دستیابی به نتایج قابل اندازهگیری تغییر میدهد.
- Business Agility
توانایی سازمان برای سازگاری سریع با تغییرات بازار و تقاضاهای داخلی، با استفاده از اصول چابک در تمام بخشهای کسبوکار؛ چابکی سازمانی کلید بقا و رشد پایدار در محیطهای پرتلاطم امروزی است.
- Agile HR
اعمال اصول چابک در منابع انسانی برای بهبود تعامل با کارکنان، سازگاری و فرآیندهای منابع انسانی؛ Agile HR به تیمهای منابع انسانی اجازه میدهد با کارکنان همانطور تعامل کنند که تیمهای محصول با کاربران تعامل میکنند؛ پویا، همدلانه و تکرارشونده.
- Agile Finance
بهکارگیری اصول چابک در دپارتمانهای مالی برای افزایش انعطافپذیری، پاسخگویی و بهبود مستمر در عملیات مالی؛ این رویکرد شفافیت مالی را افزایش داده و بودجهریزی را با واقعیتهای متغیر هماهنگ میکند.
- Agile Procurement
اعمال اصول چابک در فرآیندهای تأمین کالا و خدمات برای بهبود انعطافپذیری، همکاری و تصمیمگیری کارآمد. این رویکرد از انتخاب تأمینکننده تا مذاکره و تحویل را به یک فرآیند مشارکتی، سریع و تطبیقپذیر تبدیل میکند.
- Agile Marketing
استفاده از شیوههای چابک در بازاریابی برای ایجاد کمپینهای تدریجی و تنظیم استراتژیها بر اساس بازخورد مشتری؛ اجایل مارکتینگ کمک میکند تیمها سریعتر کمپین بسازند، عملکرد را اندازهگیری کنند و بر اساس دادههای واقعی بهینهسازی کنند.
- Flow-Based Agile
روشی برای بهینهسازی جریان کار در سیستم، که معمولاً با اصول Lean و Kanban ارتباط دارد. تمرکز این مدل بر کاهش موجودی در حال کار / WIP و افزایش پیوستگی و سرعت تحویل ارزش است.
- Agile Transformation
Agile Transformation فرآیندی است که در آن سازمانها برای پاسخگویی سریعتر به تغییرات بازار و نیاز مشتری، از روشهای سنتی به متدهای چابک روی میآورند. این تحول شامل تغییرات فرهنگی، ساختاری و فرآیندی با هدف افزایش سرعت، انعطافپذیری و کیفیت تحویل محصول است.
- Scaled Agile
پیادهسازی چارچوبهای چابک مانند SAFe و LeSS در مقیاس سازمانی برای مدیریت تیمها و پروژههای بزرگ؛ این رویکرد کمک میکند هماهنگی بین تیمهای متعدد حفظ شود و تحویل ارزش در سطح سازمان بهصورت یکپارچه و قابلپیشبینی انجام گیرد.
- Agile Coaching
Agile Coaching فرآیندی برای راهنمایی تیمها و سازمانها در پذیرش مؤثر متدهای چابک است، با هدف بهبود روشهای کاری، ترویج فرهنگ بهبود مستمر، و تقویت همکاری و مهارتهای تیمی.
متدولوژی ناب / Lean
اصول لین مجموعهای از ایدهها و روشها هستند که بر افزایش بهرهوری، کاهش اتلاف منابع و ارائه ارزش واقعی به مشتری تمرکز دارند. این اصول در ابتدا در صنعت تولید (بهویژه توسط تویوتا) توسعه یافتند و بعدها به توسعه نرمافزار و فرآیندهای کسبوکار تعمیم داده شدند. تمرکز اصلی آنها بهبود مستمر، بهینهسازی جریان ارزش و حذف فعالیتهای غیرضروری است.
- تفکر لین / Lean Thinking
تفکر لین روشی برای خلق ارزش با حذف اتلاف و بهبود مستمر فرایندهاست. این روش تیمها را تشویق میکند تا تنها بر فعالیتهایی تمرکز کنند که برای مشتری ارزش ایجاد میکنند و فعالیتهای زائد یا بیاثر را کنار بگذارند.
- اصول لین / Lean Principles
اصول Lean بر بهبود بهرهوری، کاهش اتلاف و تحویل حداکثری ارزش به مشتری تمرکز دارند و با تأکید بر بهبود مستمر و حذف فعالیتهای غیرضروری در حوزههای مختلف بهکار میروند.
- بهبود مستمر / Continuous Improvement
بهبود مستمر مفهومی است که به روندی پایدار و تدریجی برای ارتقای فرایندها، محصولات و عملکرد تیمها اشاره دارد. در این رویکرد، تیمها بهطور مداوم عملکرد خود را بررسی میکنند، نقاط ضعف و گلوگاهها را شناسایی میکنند و با اعمال تغییرات کوچک ولی مؤثر، کیفیت کار و کارایی خود را بهبود میدهند.
- کایزن / Kaizen
Kaizen فلسفهای ژاپنیست که بر بهبود مستمر از طریق تغییرات کوچک و تدریجی تمرکز دارد و در زمینههایی مانند تولید، مدیریت و بهرهوری فردی برای ارتقاء عملکرد بهکار میرود.
- جریان ارزش / Value Stream
مجموعهای از فعالیتها که یک محصول یا خدمت را از آغاز تا تحویل میرساند، با تمرکز بر حداکثر کردن ارزش و حداقل کردن هدررفت؛ درک جریان ارزش به تیمها کمک میکند گلوگاهها را شناسایی کرده و فرآیندها را بهصورت سیستماتیک بهبود دهند.
- نقشهبرداری جریان ارزش / Value Stream Mapping
ابزاری در لین برای مشاهده و تجزیه و تحلیل جریان مواد و اطلاعات در یک جریان ارزش؛ این تکنیک تصویری شفاف از وضعیت فعلی ارائه میدهد و زمینهساز طراحی فرآیندهای بهینه و کاهش اتلاف میشود.
- گِمبا / Gemba
گمبا در زبان ژاپنی به معنی «محل واقعی» است. در لین، گمبا مکانی است که کار واقعی در آن انجام میشود (مثلاً خط تولید یا فضای کاری تیم توسعه). مدیران تشویق میشوند برای درک بهتر فرآیندها و حل مشکلات، به گمبا رفته و مستقیماً با کارکنان تعامل داشته باشند.
- سیستم تولید تویوتا / Toyota Production System
سیستم تولید تویوتا / TPS ریشه اصلی تولید ناب است و بر حذف اتلاف، بهبود جریان کار و افزایش کیفیت تمرکز دارد. TPS بر دو ستون اصلی استوار است: تولید بهموقع / Just-in-Time و جیدوکا / Jidoka.
- نظام آراستگی / 5S
5S روشی برای نظمدهی و ساماندهی محل کار است که هدف آن افزایش بهرهوری و ایمنی است. این پنج مرحله عبارتاند از:
۱. تفکیک (Sort)
۲. مرتبسازی (Set in order)
۳. پاکسازی (Shine)
۴. استانداردسازی (Standardize)
۵. حفظ و نگهداری (Sustain)
- جیدوکا / Jidoka
جیدوکا اصلی در تولید ناب است که کیفیت را مستقیماً در فرایند تولید جای میدهد. در این روش، ماشین یا سیستم هنگام بروز خطا بهطور خودکار متوقف میشود تا انسان بتواند مشکل را بررسی و رفع کند و از تکرار آن جلوگیری شود. این رویکرد باعث حفظ کیفیت، کاهش ضایعات و اطمینان از عملکرد صحیح فرایند میشود.
- پوکا-یوکه / Poka-Yoke
پوکا-یوکه یک تکنیک ضد خطا در لین است که برای پیشگیری از بروز اشتباه استفاده میشود. این روش با طراحی فرآیندها یا ابزارهایی که مانع از وقوع خطا میشوند (مثل علائم بصری یا بررسیهای خودکار)، کیفیت را تضمین میکند.
- تولید بهموقع / Just-in-Time
تولید بهموقع / JIT راهبردی است برای تولید فقط آنچه مورد نیاز است، در زمان مورد نیاز و به مقدار مورد نیاز. این روش منجر به کاهش موجودیهای اضافی، کاهش اتلاف و استفاده مؤثر از منابع میشود.
متدولوژی برنامهنویسی افراطی / Extreme Programming
برنامهنویسی مفرط یا XP یکی از روشهای چابک است که بر تحویل نرمافزار با کیفیت بالا از طریق تمریناتی مثل یکپارچهسازی مداوم، مشارکت فعال مشتری و چرخههای بازخورد کوتاه تمرکز دارد. XP بر تعالی فنی، همکاری تیمی و تکرارهای سریع برای پاسخگویی مؤثر به نیازهای مشتری تأکید میکند.
- برنامهنویسی جفتی / Pair Programming
تکنیکی در توسعه نرمافزار که در آن دو برنامهنویس همزمان روی یک کامپیوتر کار میکنند؛ یکی کد مینویسد و دیگری در همان لحظه آن را بازبینی میکند تا کیفیت کد و همکاری تیمی افزایش یابد.
- توسعه مبتنی بر تست / Test-Driven Development
توسعهدهندگان قبل از نوشتن کد، تستها را مینویسند تا اطمینان حاصل کنند که کد بهطور پیشفرض برای عبور از تستها طراحی شده و رفتار مورد نظر را برآورده میکند.
- توسعه مبتنی بر رفتار / Behavior-Driven Development
گسترشی از TDD که تستها را به زبان طبیعی مینویسد تا رفتار سیستم از دیدگاه کاربر را توصیف کند و ارتباط بین توسعهدهندگان و ذینفعان را بهبود میبخشد.
- توسعه مبتنی بر تستهای پذیرش / Acceptance Test-Driven Development
تستها براساس معیارهای پذیرش قبل از شروع توسعه نوشته میشوند تا اطمینان حاصل شود که محصول نهایی انتظارات کاربران و نیازهای کسبوکار را برآورده میکند.
- توسعه افزایشی / Incremental Development
نرمافزار بهصورت قطعات کوچک و قابل مدیریت توسعه مییابد که هر بخش فیچرهای جدیدی را اضافه میکند و امکان پیگیری پیشرفت و تنظیمات براساس بازخورد را فراهم میکند.
- توسعه تکرارپذیر / Iterative Development
توسعه در چرخههای تکراری انجام میشود که هر چرخه با بازخورد از چرخه قبلی نرمافزار را بهبود میبخشد. این فرآیند به تیمها اجازه میدهد تا ریسک را مدیریت کرده و کیفیت را بهمرور ارتقا دهند.
- تغییر ساختار کد / Refactoring
بهبود ساختار داخلی کد موجود بدون تغییر رفتار بیرونی آن، بهطوری که کد تمیزتر، کارآمدتر و نگهداریپذیرتر شود. Refactoring به افزایش خوانایی، کارایی و نگهداری آسان کد کمک میکند.
- مالکیت مشترک کد / Collective Code Ownership
هر عضو تیم مسئول کل کدبیس است، نه فقط بخش خود، که باعث همکاری بیشتر و بهبود کیفیت و یکپارچگی کد میشود. این اصل باعث افزایش انعطافپذیری تیم، حذف وابستگیهای شخصی و ارتقای کیفیت کلی میشود.
- سرعت پایدار / Sustainable Pace
تیمها با سرعتی کار میکنند که در بلندمدت قابل مدیریت باشد، از کار بیش از حد و خستگی جلوگیری شده و تعادل بین بهرهوری و رفاه حفظ میشود. این اصل از فرسودگی جلوگیری میکند و بهرهوری بلندمدت را حفظ میکند.
- اسپایک / Spikes
جلسات تحقیق یا آزمایش زمانبندیشده برای پاسخ به سوالات فنی یا طراحی، که به تیم این امکان را میدهد تا قبل از ادامه توسعه تصمیمات آگاهانه بگیرند. اسپایکها ریسکهای فنی را کاهش داده و تصمیمگیریهای آینده را آگاهانهتر میکنند.
- ادغام مداوم / Continuous Integration
توسعهدهندگان بهطور مکرر کار خود را در یک کدبیس مشترک ادغام میکنند، که بهطور خودکار تست میشود و مشکلات بهطور زودهنگام شناسایی میشود تا پیشرفت یکپارچه و بدون مشکل ادامه یابد.
- بهش نیاز نخواهی داشت / You Aren’t Gonna Need It
یک اصل که توسعهدهندگان را تشویق میکند فقط فیچرهایی را بسازند که هماکنون به آن نیاز دارند و از ساخت فیچرهای غیرضروری و پیچیده کردن بیش از حد جلوگیری میکند.
- طراحی ساده / Design Simple
تمرکز بر روی ساخت ساده ترین راه حــال ممکن کــه نیازهای فعلی را برآورده کند و از پیچیدگی غیر ضروری جلوگیری کـرده و کـد را قابـل نگهداری تـر می کنـد. طراحی ساده باعث افزایش خوانایی، کاهش باگ و توسـعه سریعتر می شـود
- مشارکت مشتری / Customer Involvement
مشتری یا نماینده آن در طول فرآیند توسعه بهطور مداوم درگیر میشود تا بازخورد بدهد، نیازها را روشن کند و اطمینان حاصل کند که محصول نهایی با نیازهای کسبوکار همراستا است.
- مالکیت جمعی کد / Collective Code Ownership
اصولی که طبق آن همه اعضای تیم میتوانند به هر بخش از کد دسترسی داشته و آن را تغییر دهند. این کار باعث افزایش همکاری، کاهش وابستگیها و رفع گلوگاهها میشود.
مدل Feature-Drive Development
توسعه مبتنی بر فیچر یا FDD یکی از روشهای چابک است که تمرکز آن بر تحویل فیچرهای ملموس و قابلکار در تکرارهای کوتاه است. این روش بر برنامهریزی، طراحی و ساخت فیچرهایی تأکید دارد که مستقیماً با نیازهای مشتری همراستا هستند و باعث جریان سریع و مداوم در بهبود محصول میشوند.
-
فیچر / Feature
یــک فیچر کوچــک خــاص در محصــول، بــا تعریف واضح و ارزشمند بــرای مشــتری که می تواند در زمان کوتاهی طراحــی، توســعه و آزمایش شــود.
- تیمهای فیچر / Feature Teams
تیمهای میانعملکردی که مسئول توسعه فیچرهای خاص هستند، شامل نقشهایی چون توسعهدهندگان، آزمایشگران و طراحان که بر روی تحویل فیچر از ابتدا تا انتها همکاری میکنند.
- دوره ساخت / Build Iteration
در FDD، کار به ساختهای کوچک و مشخص تقسیم میشود که معمولاً در عرض چند هفته تکمیل میگردند. هر ساخت، یک یا چند فیچر کاملاً پیادهسازی و تستشده را ارائه میدهد.
- طراحی فیچر / Feature Design
Feature Design در توسعه مبتنی بر فیچر / FDD، به مرحلهای گفته میشود که در آن طراحی دقیق و کاربردی برای هر فیچر صورت میگیرد تا قبل از شروع پیادهسازی، همه جنبههای فنی و عملکردی آن مشخص باشد.
- توسعه فیچر / Feature Development
نوشتن کد و پیادهسازی فیچر، با پیروی از مشخصات طراحی و اطمینان از اینکه فیچر به درستی کار میکند و مطابق با استانداردهای کیفیت است.
- آزمایش فیچر / Feature Testing
فرایند تأیید اینکه فیچر معیارهای پذیرش را برآورده میکند، معمولاً از طریق آزمایشهای خودکار یا دستی، تا اطمینان حاصل شود که در سیستم بزرگتر بهدرستی عمل میکند.
- تحویل فیچر / Feature Delivery
زمانی که یک فیچر تکمیل شده، آزمایش شده و در محصول ادغام میشود تا برای استفاده کاربران نهایی در دسترس قرار گیرد.
- مدل شیء دامنه / Domain Object Model
مدلی برای نمایش مفاهیم کلیدی و روابط موجود در سیستم که به تیم کمک میکند طراحی سیستم بازتاب دقیقی از دنیای واقعی باشد و در سراسر فیچرها انسجام حفظ شود.
- مالکیت کلاسها / Class Ownership
در FDD، مسئولیت کلاسهای خاص به توسعهدهندگان فردی اختصاص مییابد تا اطمینان حاصل شود که هر کلاس بهخوبی نگهداری و مدیریت میشود.
- ساخت افزایشی / Incremental Build
فرایند افزودن فیچرهای جدید بهطور کوچک و قابل مدیریت، که هر ساخت به فیچرهای جدیدی از سیستم اضافه میکند که میتوان آنها را بهطور مستقل آزمایش و بازبینی کرد.
- توسعه بر اساس فیچرها / Development by Feature
رویکردی که در آن پروژه به فیچرهای فردی تقسیم میشود که بهطور مستقل طراحی، توسعه و آزمایش میشوند، این امر موجب پیشرفت متمرکز و تکراری میشود.
- مجموعه فیچرها / Feature Set
فهرست جامعی از فیچرهایی که باید توسعه یابند، معمولاً بر اساس اولویت مرتب میشوند. هر فیچر یک واحد کوچک و ارزشمند برای مشتری است که در بازه زمانی کوتاهی قابل پیادهسازی است.
- نقطه عطف پروژه / Project Milestone
یک نقطه کلیدی در پروژه که پیشرفت قابل توجهی به دست آمده است، مانند تکمیل یک مجموعه از فیچرها یا یک مرحله خاص در فرآیند توسعه که پیشرفت به سمت هدف کلی را نشان میدهد.
- فرایند مبتنی بر فیچر / Feature-Driven Process
رویکرد کلی و دنبالهای از مراحل که برای توسعه فیچرها در FDD دنبال میشود، از جمعآوری نیازها گرفته تا طراحی، توسعه و آزمایش فیچرها.
- اولویتبندی مجموعه فیچرها / Feature Set Prioritization
فرایند تعیین اینکه کدام فیچرها ابتدا توسعه یابند، براساس ارزش تجاری، نیازهای مشتری و اولویتهای پروژه تا اطمینان حاصل شود که مهمترین فیچرها ابتدا رسیدگی میشوند.
- خرد کردن فیچر / Feature Breakdown
فرایند تجزیه یک فیچر بزرگ به وظایف یا زیر فیچرهای کوچکتر، که انجام آن را برای طراحی، توسعه و آزمایش بهطور تدریجی آسانتر میکند.
- دوره ساخت هفتگی / Weekly Build
یکی از تمرینهای کلیدی FDD تحویل Build جدید در هر هفته است تا پیشرفت تیم بهصورت ملموس قابل مشاهده باشد. هر ساخت شامل یک یا چند فیچر پیادهسازیشده، تستشده و آماده است.
عملیات توسعه DevOps و تحویل مستمر
DevOps و تحویل مستمر مجموعهای از روشها هستند که بر همکاری بین تیمهای توسعه و عملیات تمرکز دارند تا فرآیند ارائه نرمافزار را خودکارسازی و بهینهسازی کنند. هدف اصلی، ارائه سریع، قابل اعتماد و باکیفیت نرمافزار از طریق انتشارهای مکرر و بدون وقفه است.
- تحویل مداوم / Continuous Delivery
تحویل مداوم یک رویکرد در توسعه نرمافزار است که در آن تغییرات و بهروزرسانیهای کد بهطور خودکار برای انتشار در محیط تولید آماده میشوند. این فرایند تضمین میکند که هر نسخه از نرمافزار، بدون نیاز به دخالت دستی، به سرعت و با اطمینان بالا منتشر شود. هدف اصلی تحویل مداوم کاهش ریسک انتشار، افزایش کیفیت نرمافزار و تسریع فرایند ارائه فیچرهاست.
- استقرار مداوم / Continuous Deployment
یک گام پیشرفتهتر از تحویل مداوم است که در آن تغییرات کد بهطور خودکار به محیط تولید مستقر میشوند، به محض اینکه آزمایشها را با موفقیت پشت سر بگذارند، بدون نیاز به تأیید دستی
- تست زودهنگام / Shift Left
رویکردی در توسعه نرمافزار که فعالیتهای تست، امنیت و کنترل کیفیت را به مراحل ابتدایی چرخه توسعه منتقل میکند تا خطاها زودتر شناسایی شده و کیفیت محصول افزایش یابد.
- توسعه مبتنی بر شاخه اصلی / Trunk-Based Development
رویکردی در توسعه که در آن توسعهدهندگان روی یک شاخه واحد (شاخه اصلی) کار میکنند و تغییرات کوچکی را بهطور مکرر کامیت میکنند تا از بروز مشکلات ادغام ناشی از شاخههای طولانیمدت جلوگیری شود.
- سوئیچ فیچرها / Feature Toggles یا Feature Flags
تکنیکی که به کمک آن میتوان فیچرها را در یک سیستم فعال یا غیرفعال کرد بدون نیاز به تغییر کد، که به شما این امکان را میدهد که فیچرها را بهطور کنترلشده آزمایش یا منتشر کنید.
- استقرار آبی-سبز / Blue-Green Deployment
استراتژی استقراری است که در آن از دو محیط (آبی و سبز) استفاده میشود. یکی از این محیطها بهعنوان محیط تولید فعال است و محیط دیگر یا غیرفعال است یا در حال آزمایش است که باعث میشود سوئیچ بین آنها بهراحتی صورت گیرد.
- انتشار قناری / Canary Release
استراتژی استقراری است که در آن نسخه جدید برنامه بهطور تدریجی به بخشی از کاربران معرفی میشود تا ریسک مشکلات گسترده کاهش یابد.
- مهندسی آشوب / Chaos Engineering
رویکردی است که در آن بهطور عمدی خرابیهایی در سیستم وارد میشود تا مقاومت آن آزمایش و نقاط ضعف پنهان قبل از وقوع در محیط تولید شناسایی شوند.
- زیرساخت بهعنوان کد / Infrastructure as Code
مدیریت زیرساختهای IT با استفاده از فایلهای پیکربندی قابل خواندن توسط ماشین بهجای روشهای دستی. این کار باعث میشود زیرساختها مثل کد قابل نسخهبندی، تست، و خودکارسازی شوند.
- مهندسی قابلیت اطمینان سایت / Site Reliability Engineering
رشتهای است که ترکیب مهندسی نرمافزار و عملیات را در کنار هم دارد تا سیستمهای مقیاسپذیر و با قابلیت اطمینان بالا بسازد و تمرکز آن بر روی اتوماسیون عملیات و نظارت است.
- قابلیت مشاهده / Observability
توانایی درک وضعیت درونی یک سیستم بر اساس دادههایی که تولید میکند، معمولاً از طریق گزارشات، معیارها و ردیابیها، که به رفع اشکال سریعتر و نظارت پیشگیرانه کمک میکند.
- چرخههای بازخورد / Feedback Loops
فرایندی است که در آن بهطور مداوم از کاربران، سیستمها یا آزمایشها بازخورد دریافت میشود تا فرآیند توسعه و محصولات بهبود یابند.
- خط لوله تحویل مداوم/Continuous Delivery Pipeline
خط لوله تحویل مستمر، مجموعهای از فرآیندها و ابزارهای خودکار است که کد منبع را از مرحله توسعه تا استقرار نهایی در محیط تولید هدایت میکند. این خط لوله تضمین میکند که تغییرات نرمافزاری بهصورت پیوسته، قابل اطمینان و بدون نیاز به دخالت دستی وارد محیطهای مختلف شوند.
مراحل کلیدی خط لوله تحویل مستمر شامل
-
Commit Stage/مرحله ثبت تغییرات: جایی که کد جدید به مخزن نسخهسازی افزوده میشود و تستهای اولیه به صورت خودکار اجرا میشوند.
-
Build & Test Stage/مرحله ساخت و تست: کد ساخته شده و تحت مجموعهای از تستهای خودکار قرار میگیرد.
-
Staging/مرحله آمادهسازی: تغییرات در محیطی مشابه محیط تولید مستقر میشوند تا برای آزمایشهای نهایی آماده باشند.
-
Production Deployment/استقرار در تولید: در صورت موفقیت در مراحل قبل، نرمافزار بهطور خودکار یا نیمهخودکار در محیط واقعی کاربران منتشر میشود.
- ادغام مستمر / Continuous Integration
روشی در توسعه نرمافزار که در آن تغییرات کد بهطور مکرر در یک مخزن مشترک ادغام میشوند. تستهای خودکار برای شناسایی سریع خطاها اجرا میشوند تا از پایداری و کیفیت بالای کد اطمینان حاصل شود.
- استقرار مداوم / Continuous Deployment
روشی که در آن تمام تغییراتی که از تستهای خودکار عبور میکنند، بهصورت خودکار به محیط تولید منتقل میشوند؛ بدون نیاز به دخالت دستی. این فرآیند امکان انتشار سریعتر قابلیتها و رفع باگها را فراهم میکند.
- تست خودکار / Automated Testing
جزئی از DevOps که در آن آزمایشها بهطور خودکار انجام میشوند تا کیفیت کد تضمین شود و از بروز مشکلات در نرمافزار جلوگیری شود.
- میکروسرویسها / Microservices
یک معماری نرمافزاری در DevOps که در آن برنامهها به مجموعهای از سرویسهای مستقل تقسیم میشوند که مقیاسپذیری و استقرار مستقل را امکانپذیر میکنند.
- توسعه امنیت-عملیات / DevSecOps
ادغام شیوههای امنیتی در فرآیند DevOps است که تضمین میکند امنیت بهعنوان اولویت در کنار توسعه و عملیات قرار گیرد.
- خط لوله بهعنوان کد / Pipeline as Code
رویکردی است که در آن خطوط CI/CD بهعنوان کد تعریف میشوند که به نسخهبندی و بازسازی پیکربندیهای خط لوله کمک میکند.
اجایل مدرن و چابکی سازمانی
در دنیای پرشتاب امروز، تنها تیمهای توسعه نیستند که باید چابک باشند — کل سازمان باید بتواند سریع فکر کند، سریع تصمیم بگیرد و سریع عمل کند. اجایل مدرن و مفاهیمی مانند کسبوکار چابک، OKRهای همراستا، و جریان کاری بهینهشده نشان میدهند که چابکی دیگر یک متد نیست، بلکه شالودهای برای ساختن سازمانهای آیندهنگر، یادگیرنده و تطبیقپذیر است. این بخش به رویکردهایی میپردازد که اجایل را از سطح تیم به سطح کل سازمان ارتقا میدهند.
- اجایل مدرن / Modern Agile
اجایل نوین رویکردی بهروز و منعطف به اجایل است که از مرزهای توسعه نرمافزار فراتر میرود و در حوزههای مختلف سازمانی از جمله آموزش، بازاریابی، منابع انسانی، طراحی خدمات و حتی فرهنگ سازمانی کاربرد دارد. برخلاف چارچوبهای کلاسیک اجایل که اغلب به متدهایی مانند اسکرام یا XP وابستهاند، اجایل مدرن بر پایهی چهار اصل کلیدی شکل گرفته است:
-
توانمندسازی افراد / Make People Awesome
ایجاد محیطی که افراد و تیمها بتوانند بدون ترس از اشتباه، یاد بگیرند، خلاقیت داشته باشند و مهارتهای خود را ارتقا دهند. تمرکز بر رشد و توانمندسازی اعضای تیم باعث افزایش نوآوری و بهرهوری میشود. -
ارائه مستمر ارزش / Deliver Value Continuously
تمرکز بر تحویل تدریجی و مستمر ارزش واقعی به کاربران و ذینفعان، نه صرفاً تکمیل وظایف. این رویکرد کمک میکند تیمها سریعتر به نیازهای واقعی پاسخ دهند و تأثیر ملموستری ایجاد کنند. -
آزمایش و یادگیری سریع / Experiment & Learn Rapidly
تشویق به آزمون ایدهها، نمونهسازی سریع و اصلاح مسیر بر اساس بازخورد و دادههای واقعی. این اصل یادگیری مبتنی بر تجربه را تقویت میکند و ریسکها را کاهش میدهد. -
ایجاد امنیت روانی و محیطی / Make Safety a Prerequisite
ایجاد محیطی شفاف، قابل اعتماد و حمایتی که افراد بتوانند بدون نگرانی از پیامدهای منفی، ایدههای خود را بیان کنند و ریسکهای حسابشده بپذیرند. امنیت روانی شرط لازم برای نوآوری و یادگیری پایدار است.
- کسبوکار چابک / Business Agility
به توانایی یک سازمان برای واکنش سریع به تغییرات بازار، نیازهای مشتریان و فناوری اطلاق میشود. این رویکردها بر یادگیری مستمر، تصمیمگیری سریع و همراستا شدن فرآیندهای سازمانی با اصول اجایل تمرکز دارند.
- استارتاپ ناب / Lean Startup
روشی برای توسـعه کسبوکار و محصول اسـت که بر آزمایش سریع، یادگیری اعتبارسنجی شـده و توسعه تدریجی تأکید دارد. ایـن روش بـا تمرکـز بـر بازخورد مشتری و تطبیق محصول با نیاز بازار، ریسک شکست را کاهش میدهد.
- اجایل دو مسیره / Dual-Track Agile
رویکردی در توسعه محصول که دو مسیر موازی دارد:
-
مسیر کشف (برای شناخت نیاز مشتری، نمونهسازی و تست ایدهها)
-
مسیر تحویل (برای ساخت و انتشار محصول)
این روش تضمین میکند که تیمها همزمان به کشف فیچرهای درست و تحویل مداوم ارزش توجه دارند.
- اجایل مبتنی بر OKR
در این رویکرد، OKRها/اهداف و نتایج کلیدی برای همراستا کردن تیمها با اهداف راهبردی کلان استفاده میشوند. در بستر اجایل، OKRها باعث تمرکز، جهتگیری مشخص و خروجیهای قابل اندازهگیری میشوند و به سازمان کمک میکنند کارهایی را اولویت دهند که بیشترین تأثیر را دارند.
- تحول اجایل / Agile Transformation
فرایند تغییر فرهنگ، فرآیندها و ذهنیتهای سازمان برای پذیرش و اجرای روشهای اجایل در مقیاس بزرگ. هدف، ایجاد سازمانی منعطف، مشارکتی و بهبودمحور در تمام سطوح است.
- مربیگری اجایل / Agile Coaching
راهبری و مشاوره به تیمها، رهبران و سازمانها در مسیر پیادهسازی مؤثر اجایل. مربیان اجایل با انتقال دانش، بهبود فرآیندها و ایجاد فرهنگ یادگیری مستمر، تیمها را به بلوغ اجایل میرسانند.
- مدیریت مبتنی بر شواهد / Evidence-Based Management
روشی برای تصمیمگیری بر اساس دادهها، معیارها و بازخورد واقعی. این رویکرد تیمها را تشویق میکند به جای فرضیه و شهود، بر اساس شواهد عینی اقدام کنند و عملکرد خود را بهبود دهند.
- اجایل مبتنی بر جریان / Flow-Based Agile
روشی که بر بهینهسازی جریان کار از ابتدا تا انتها تمرکز دارد. هدف آن حذف گلوگاهها، کاهش تأخیرات و افزایش بهرهوری تحویل است تا کارها به روانترین شکل ممکن انجام شوند.
اصطلاحات پراکنده یا کمتر شناختهشده
در دنیای اجایل، اصطلاحات و مفاهیم مختلفی وجود دارد که ممکن است کمتر شناختهشده یا پیچیده به نظر برسند. در این بخش، به برخی از این مفاهیم و اصطلاحات پراکنده پرداخته میشود که ممکن است در طول اجرای فرآیندهای اجایل با آنها روبهرو شویم. این مفاهیم بیشتر به مشکلات و راهحلهایی اشاره دارند که تیمها در طول مسیر توسعه و تحویل محصول با آنها مواجه میشوند.
- گلوگاه / Bottleneck
گلوگاه زمانی ایجاد میشود که جریان کار به دلیل یک محدودیت خاص در فرآیند کند یا متوقف میشود. شناسایی و حل گلوگاهها برای بهبود کارایی و افزایش توان خروجی در هر سیستم، بهویژه در گردشکارهای Agile، بسیار حیاتی است.
- حداقل محصول پذیرفتنی / Minimum Valuable Product
MVP نسخه اولیه و حداقلی یک محصول است که فقط مهمترین قابلیتهای لازم برای حل مسئلهٔ کاربر را دارد. هدفش این است که سریع وارد بازار شود، بازخورد واقعی بگیرد و قبل از سرمایهگذاری بیشتر، مسیر درست محصول تأیید یا اصلاح شود.
- حداقل فیچر قابل عرضه در بازار / Minimum Marketable Feature
MMF یا حداقل فیچر قابل عرضه به بازار به فیچرهایی از محصول اشاره دارد که به اندازه کافی ارزش برای کاربران ایجاد میکند و میتواند در بازار بهطور مستقل عرضه شود. MMF بر روی فیچرهایی است که بتواند برای کاربران ارزش ملموس ایجاد کرده و آنها را به استفاده از محصول ترغیب کند.
- گسترش دامنه / Scope Creep
گسترش دامنه یا Scope Creep به تغییرات و اضافه کردن فیچر ها، وظایف یا اهداف بهطور مداوم به یک پروژه گفته میشود که بهطور غیررسمی یا بدون تنظیم و تایید رسمی اتفاق میافتد. این امر معمولاً باعث میشود که پروژه از زمانبندی، منابع و بودجه پیشبینی شده خود خارج شود.
- گسترش فیچرها / Feature Creep
گسترش فیچرها یا Feature Creep به فرآیندی گفته میشود که در آن فیچرهای های جدید بهطور مداوم به پروژه اضافه میشوند بدون اینکه در ابتدا در محدوده پروژه گنجانده شده باشند. این فیچر ها معمولاً در نتیجه درخواستهای مکرر یا تغییرات غیرضروری در پروژه به وجود میآیند که باعث میشود زمانبندی، منابع، و کیفیت نهایی تحت تاثیر قرار گیرد.
- نمودار گانت / Gantt Chart
نمودار گانت یک ابزار مدیریت پروژه بصری است که وظایف و زمانبندی آنها را نشان میدهد. اگرچه این نمودار بهطور ذاتی Agile نیست، میتواند بهعنوان ابزاری مکمل برای برنامهریزی سطح بالا یا پیگیری پیشرفت در کنار روشهای Agile استفاده شود، اما معمولاً به دلیل عدم انعطاف و تطابقپذیری، مورد انتقاد قرار میگیرد.
- برنامهنویسی گروهی / Mob Programming
یک روش کاری است که در آن تمام اعضای تیم با هم بر روی یک وظیفه مشخص، اغلب در همان کامپیوتر، کار میکنند تا بهطور جمعی مشکلات را حل کرده و کد بنویسند. این رویکرد موجب همکاری بالا و اشتراکگذاری دانش درون تیم میشود.
- اسکلت متحرک / Walking Skeleton
نسخهای حداقلی از یک محصول که فقط به اندازه کافی قابلیت دارد تا برای اعتبارسنجی و تست اولیه استفاده شود. این معمولاً در مراحل ابتدایی توسعه به کار میرود تا یک چارچوب ساده و عملیاتی ایجاد شود که بتوان آن را گسترش داد و بهبود بخشید.
- بدهی فنی / Technical Debt
هزینه انباشتهشدهای که برای نگهداری و بهبود کدبیس یک محصول در طول زمان نیاز است. این بدهی هنگامی ایجاد میشود که برای برآورده کردن مهلتهای زمانی، راهکارهای کوتاهمدت یا اصلاحات سریع انجام میشود که نیاز به کار مجدد در آینده دارند. مدیریت بدهی فنی برای حفظ کیفیت بلندمدت محصول بسیار حیاتی است.
-
بدهی معماری / Architectural Debt
در محیطهای اجایل، بدهی معماری به معنای ضعفها یا کمبودهایی در ساختار و طراحی بنیادی سیستم است که به دلیل تمرکز بر تحویل سریع فیچرها ایجاد میشود. این بدهی باعث میشود توسعه و نگهداری نرمافزار سختتر و پرهزینهتر شود، چون هر تغییر جدید ممکن است باعث مشکلات غیرمنتظره یا پیچیدگی بیشتر شود.
- رویکرد بدون تخمین / NoEstimates
جنبشی در Agile که نیاز سنتی به تخمین کار را به چالش میکشد. در عوض، تمرکز بر تحویل ارزش و بهبود مستمر است، نه صرف زمان برای تخمین کارهایی که اغلب ممکن است نادرست یا غیرضروری باشند.
- قراردادهای اجایل / Agile Contracts
قراردادهای Agile قراردادهایی انعطافپذیر و تعاونی هستند که بر تحویل ارزش تمرکز دارند، نه بر پایبندی سخت به دامنه، زمانبندی و هزینه. این قراردادها برای سازگاری با تغییرات در نیازها و خروجیها در طول پیشرفت پروژه طراحی شدهاند.
- الگوهای ضد اجایل / Anti-Patterns in Agile
الگوهای ضد روشهای رایج اما غیر مؤثری هستند که تیمها ممکن است در محیطهای Agile اتخاذ کنند و میتوانند بهرهوری و چابکی را کاهش دهند. از جمله مثالها میتوان به مستندسازی بیش از حد، نادیده گرفتن بازخورد ذینفعان، یا پیروی بیش از حد از فرآیندها اشاره کرد.