فیچرهای محصول، قلب تپنده هر محصول موفق هستند.
پشت هر محصولی که عاشقش میشویم، دهها فیچر یا ویژگی ریز و درشت پنهان است. ویژگیهایی که نیازهای ما را برطرف میکنند، تجربه کار با محصول را لذتبخش میکنند و باعث میشوند که دوباره و دوباره به سراغ آن محصول برویم.
در این مقاله با هم کشف میکنیم که «فیچر محصول / Product Feature» دقیقاً چیست، چطور تعریف میشود، چه فرقی با اصطلاحات مشابه این حوزه دارد و چطور میتواند محصول شما را از رقبا متمایز کند.
همچنین در انتها یک قالب یا تمپلیت آماده نیز برای نوشتن فیچر محصول برای شما به دو زبان انگلیسی و فارسی قرار دادهایم تا بهسرعت کار خود را آغاز کنید.
فیچر چیست؟
ویژگیها یا فیچرهای محصول، قابلیتها و خصوصیات منحصربهفردی هستند که به یک محصول ارزش و کارایی میبخشند. این فیچرها بهعنوان عناصر اساسی در شکلدهی به ارزش پیشنهادی که محصول نهایتاً به کاربر ارائه میدهد عمل میکنند. این فیچرها نقش کلیدی در افزایش ارزش و جذابیت محصول در بازار دارند و معمولاً در توسعه یک نقشه راه محصول / Product Roadmap نیز استفاده میشوند.
این که چگونه ویژگیهای محصول را تعریف و اولویتبندی کنیم از اهمیت بالایی برخوردار است؛ زیرا تأثیر آنها بر نیازهای کاربران و تحقق اهداف کسبوکار بسیار بالاست. با ارزیابی دقیق جنبههای مختلف فیچرها، کسبوکارها میتوانند ویژگیهای محصول را با اهداف استراتژیک سازمان و بازخوردهای کاربران همسو کنند. این اقدامات در نهایت تجربه کلی محصول را باکیفیتتر و غنیتر میکند.
فیچر در برنامه نویسی چیست؟
فیچر در برنامه نویسی، همان قابلیتی است که به نرمافزار ارزش و کاربرد اضافه میکند؛ مثل «ورود با اثر انگشت» در یک اپ یا «جستجوی پیشرفته» در یک سایت. از دید کاربر این فقط یک عملکرد واجب و ضروری است که باید وجود داشته باشد، اما برای توسعهدهندگان این فیچر یعنی طراحی ماژول، نوشتن کد، تست و اطمینان از هماهنگی با کل سیستم.
چه کسی فیچرهای محصول را تعریف میکند؟
تعریف و اولویتبندی فیچرها یا ویژگیهای محصول یکی از وظایف اصلی یک مدیر محصول است. مدیر محصول مسئول این است که هر ویژگی یا بهروزرسانی جدید برای محصول، با استراتژی کسبوکار و استراتژی خود محصول همراستا باشد.
برای رسیدن به این هدف، بیشتر تیمهای محصول از یک روش منسجم و تکرارپذیر برای نوشتن فیچرهای محصول استفاده میکنند. به این ترتیب آنها میتوانند قابلیتهای جدید محصول را بهطور شفاف به ذینفعان پروژه منتقل کنند و همه چیز را به اهداف اصلی محصول متصل نگه دارند؛ همچنین تیمهای محصول میتوانند از مجموعههای پراکندهای از بهروزسانیها و بهبودهایی که اغلب مشتریان به آن نیازی ندارند یا علاقهای به آن نشان نمیدهند، جلوگیری کنند.
مثال:
مثلاً تو یه اپ سفارش غذا، تیم پیشنهاد میده یه دکمه بذاریم که کاربر لینک سفارششو تو واتساپ بفرسته.
مدیر محصول باید اول ببینه این قابلیت واقعاً به درد کاربرا میخوره یا نه؟ با هدفای محصول و کسبوکار جور درمیاد یا نه؟ اگه جوابش آره بود، اونوقت تعریفش میکنه و توضیح میده چرا مهمه و قراره چی کار کنه.
مدیر محصول نقش فیلتر و هماهنگکننده بین کاربر، کسبوکار و تیم فنی رو داره.
تفاوت فیچر محصول با سایر اصطلاحات این فضا چیست؟
اصطلاحات حوزه توسعه محصول آنقدر زیادند که میشود برایشان یک فرهنگ لغت نوشت (به همین خاطر هم ما در چابک نامه در حال نوشتن آن هستیم!). هنگام یادگیری این اصطلاحات، خیلیها ممکن است سردرگم شوند که فرق فیچر / Feature با خود محصول / Product، با مزیت / Benefit یا با سایر بخشهای کاری چیست. قبل از اینکه جلوتر برویم، بیایید چند مورد از این مفاهیم را شفاف کنیم.
تفاوت محصول و فیچر
محصول / Product، چیزی است که شما برای برطرفکردن یک نیاز یا خواسته به مشتریان ارائه میکنید. محصول فقط شامل خود کالا یا خدمات نمیشود، بلکه مواردی مثل فروش، پشتیبانی، یکپارچهسازی بخشها و سایر نقاط تماس با مشتری را هم شامل میشود. گاهی به این مفهوم «تجربه کامل محصول» هم گفته شده است.
اما فیچر محصول / Product Feature، یک قابلیت مشخص درون یک محصول بزرگتر است. یک فیچر مهم است، اما فقط بخش کوچکی از چیزی است که مشتری در نهایت میخرد.
تفاوت فیچر محصول و مزیت محصول
فیچر محصول، یک قابلیت خاص است که برای مشتری یک یا چند مزیت به همراه دارد.
مزیت / Benefit، همان نتیجه مثبت یا ارزشی است که مشتری در استفاده از آن فیچر به دست میآورد. به زبان سادهتر، مزیت، توضیح میدهد که چرا آن فیچر برای مشتری مهم است.
در ادامه چند مثال از تفاوت فیچر و مزیت آوردهایم:
محصول/خدمت |
یکی از فیچرها چیه؟ |
مزیتش چیه؟ |
خودرو |
ترمز خودکار هنگام دنده عقب |
ایمنی بیشتر |
نرمافزار گزارشگیری مالی |
گزارش تحلیلی سفارشیشده برای کاربر |
انعطافپذیری کار با نرمافزار، قابلیت تنظیم |
پورتال آموزش آنلاین |
امکان جستجو و فیلتر کردن مطالب |
صرفهجویی در زمان، تعامل بهتر |
تفاوت فیچر محصول با اپیک، داستان کاربر و نیازمندیها
علاوه بر فیچرها، تیمهای محصول از مفاهیمی مثل اپیک، داستان کاربر و نیازمندی هم برای توضیح چیزی که قرار است ساخته شود، استفاده میکنند.
در زیر رایجترین کاربرد هر کدام از این اصطلاحات را توضیح میدهیم. البته بسته به روشی که تیم شما برای توسعه محصول استفاده میکند (مثل اسکرام یا کانبان)، ممکن است این مفاهیم کمی تفاوت داشته باشند.
-
اپیک / Epic
اپیک، مجموعهای از تعدادی فیچر یا داستان کاربر است که همگی یک هدف مشترک تجاری دارند. اپیکها معمولاً شامل کارهای بزرگی هستند که ممکن است در چند نسخه یا انتشار / Release از محصول تکمیل شود.
-
فیچر / Feature
بخشی از قابلیتهای محصول که ظاهر، اجزا یا تواناییهای محصول را توضیح میدهد.
-
داستان کاربر / User Story
توصیف یک فیچر محصول از دید کاربر نهایی؛ یوزر استوری کمک میکند ارتباط بین فیچر و مزیتش را بهتر درک کنیم.
داستان کاربر معمولاً دارای یک فرمت رایج است:
بهعنوان یک [نوع کاربر]، میخواهم [اقدام مورد نظر] تا بتوانم [مزیت یا نتیجه مطلوب].
مثلاً: بهعنوان یه حسابدار، میخوام بتونم گزارشهای مالی رو بهصورت فایل اکسل دانلود کنم تا بتونم اونا رو راحتتر تحلیل و با همکارام به اشتراک بذارم.
-
نیازمندی / Requirement
یک قابلیت مشخص که باید پیادهسازی شود تا یک فیچر کامل شود. هر فیچر ممکن است چندین نیازمندی برای خود داشته باشد.
در مثال قبل
امکان دانلود گزارش مالی بهصورت فایل اکسل میشود فیچر محصول.
نیازمندیها
-
گزارش باید شامل همه ستونهای اطلاعات مالی باشد (تاریخ، مبلغ، نوع تراکنش و...).
-
دکمه «دانلود فایل اکسل» باید در صفحه گزارشها اضافه شود.
-
فایل اکسل باید مطابق قالب استاندارد شرکت ذخیره شود.
-
دانلود فایل نباید بیشتر از 4 ثانیه طول بکشد.
چطور فیچرهای محصول را تعریف کنیم؟
قبل از اینکه بخواهیم یک فیچر بنویسیم، نیاز به یک ایده داریم. ایدههای فیچرهای جدید محصول میتوانند از هر جایی بیایند؛ از خودتان، تیمتان، مشتریها و دیگر ذینفعان. اما همه ایدهها تبدیل به فیچر نمیشوند.
بهعنوان یک مدیر محصول، وظیفه شما این است که ایدهها را جمعآوری، ارزیابی و اولویتبندی کنید و مشخص کنید کدامیک از آنها ارزش تبدیلشدن به یک فیچر در محصول شما را دارند. برای بیشتر تیمها، غیرممکن است که هر پیشنهادی که به آنها میرسد را پیادهسازی کنند؛ شما باید تشخیص دهید کدامیک از آنها بیشترین تأثیر را بر رشد و جذب تقاضا برای محصولتان خواهد داشت.
این فرایند به نام مدیریت ایده / Idea Management شناخته میشود و پیشنیاز مرحله تعریف فیچر است.
پس از شناسایی بهترین ایدهها، میتوانیم شروع به نوشتن ویژگیها کنیم. در تعریف ویژگی محصول یعنی بهطور واضح توضیح دهیم که چه چیزی میخواهیم بسازیم و چرا.
یک ویژگی که بهخوبی تعریفشده است باید هم عملکرد دقیق خود را توضیح دهد و هم چگونگی رفع نیاز مشتری را. این جزئیات، تیم محصول (شامل مدیر محصول، مالک محصول، طراحان و برنامهنویسان) را در مورد مشکلاتی که باید حل شوند و چگونگی حل آنها آگاهتر میکند.
وقتی شروع به تعریف یک فیچر محصول میکنیم، بهتر است این سؤالات را در نظر بگیریم تا جزئیات را برای همتیمیهایمان شفافتر کنیم:
-
این فیچر چطور به اهداف و طرحهای ما کمک خواهد کرد؟
-
این فیچر چه چالشی را حل خواهد کرد؟
-
چه قابلیتها در تجربه کاربری / UX باید طراحی و ساخته شوند تا بتوانیم این فیچر را ارائه دهیم؟
-
زمانبندی تحویل این فیچر چگونه است؟
-
کدام دسته از مشتریان یا شخصیتها از این فیچر بهرهمند خواهند شد؟
-
چه کسی مسئول تحویل این فیچر است؟
اجزای یک فیچر محصول
ثبات و یکپارچگی، در تعریف فیچرها عامل کلیدی هستند. بیشتر تیمهای محصول از یک ساختار مشخص پیروی میکنند تا جزئیات و استراتژیهای پشت هر فیچر کاملاً شفاف باشد.
جدول زیر را مشاهده کنید. جزئیات آن ممکن است بسته به تیم یا محصولی که شما دارید کمی فرق کند، اما بهطورکلی موارد زیر را در هنگام نوشتن یک فیچر محصول باید در نظر بگیریم:
نام فیچر |
خلاصهای از عملکردی که شما میخواهید بسازید |
توضیحات کلی |
توضیحی از اینکه این فیچر شامل چه چیزهایی است؛ همچنین اینجا میتوانید اطلاعاتی که به تیمتان کمک میکند را اضافه کنید. |
زمانبندی |
چه زمانی قرار است این تجربه جدید را برای مشتری ایجاد کنید. |
وضعیت |
یکی از حالتهای: شروع نشده، در مسیر انجام، در خطر |
تیم |
مدیر محصول، تیم توسعه، طراحان، نیروی تست QA و سایر اعضا |
همراستایی استراتژیک |
توضیحی درباره اینکه این فیچر چطور به اهداف بیزینس و خود محصول کمک میکند؛ چرا الان باید این فیچر را بسازیم؟ |
به چه کسی سود میرساند؟ |
چه کسانی از این فیچر بهرهمند میشوند؟ میتوانید به پرسونای مخاطبین خود هم لینک دهید. |
چالش کاربر |
مشکلی که کاربر میخواهد حل کند و روشهای فعلی که ممکن است برای حل آن امتحان کند. |
امتیاز ارزش |
برآورد ارزش این فیچر. |
طراحی/تجربه کاربری |
لینک به طراحیهای اولیه یا وایرفریمهای در حال انجام در صورت وجود. |
قابلیتهای مرتبط |
هر قابلیت دیگری که ممکن است تحتتأثیر این ویژگی قرار بگیرد را بنویسید. |
سؤالات صریح |
سؤالاتی که تیم از یکدیگر یا از تیمهای دیگر مرتبط با محصول دارند. |
یادداشتها |
اطلاعات تکمیلی یا هر نکتهای که تیم نیاز دارد بهسرعت به آن دسترسی داشته باشد. |
دانلود تمپلیت فیچر محصول دو زبانه
فیچرها، بخشهای اصلی تشکیلدهنده محصول شما هستند. با رشد و بهبود محصول، بخش زیادی از زمان تیم محصول صرف طراحی و ارائه همین فیچرها میشود.
بنابراین، نوشتن نیازمندیهای دقیق برای فیچرها یکی از کارهای اصلی مدیر محصول است. شما باید اطلاعات کافی در اختیار تیم فنی بگذارید تا در حین اجرا با ابهام یا غافلگیری مواجه نشوند؛ البته نباید آنقدر جزئیات زیادی بدهید که احساس محدودیت یا سردرگمی کنند.
چطور از قالب آماده نیازمندیهای فیچر استفاده کنیم؟
با یک روش یکپارچه فیچرها را تعریف و توصیف کنید.
-
از اطلاعات پایه شروع کنید
اطلاعات اولیه مثل نام فیچر، مالک / Owner، تیم مسئول و یک توضیح کلی درباره قابلیت آن را در تمپلیت وارد کنید.
-
با استراتژی همراستا شوید
هر فیچر را به یکی از اهداف محصول مرتبط کنید. همچنین ارزش تقریبی این فیچر را مشخص کنید تا در اولویتبندی به شما کمک کند.
-
فرضیات خود را بررسی کنید
هنگام تکمیل تمپلیت، همیشه به کاربر نهایی محصول فکر کنید. چه مشکلاتی ذهنش را درگیر کرده؟ چه موانعی سر راه موفقیتش وجود دارد؟ محصول شما چطور به او کمک میکند که هم به هدفش برسد و هم از کار با محصول شما لذت ببرد؟
-
کار را شروع کنید
این تمپلیت برای تیمهای کوچک بسیار کاربردی است. در طول فرایند توسعه محصول، میتوانید آن را بهروز و تکمیل کنید. اگر محصول شما رشد کرد میتوانید از ابزارهای حرفهایتر استفاده کنید.
در نهایت
فیچرهای محصول، قطعات کوچک ولی حیاتی در پازل موفقیت محصول شما هستند. تعریف درست، اولویتبندی هوشمندانه و همراستا کردن آنها با نیازهای کاربر و اهداف کسبوکار، رمز ساخت محصولی متمایز است که هم مشتری عاشق آن شود، هم بازار.
«مدیریت محصول، نقشه راهیست بین نیاز کاربران و توانایی تیم؛ در اجیلیتی، آموزش مدیریت محصول با نگاهی به چالشها و فرصتهای بازار ایران ارائه میشود.»
|