تیمهای توسعه محصول همواره برای تحویل سریع محصول با بالاترین کیفیت ممکن تحت فشارند؛ اما همچنان محصولات و پروژههای بسیاری هستند که در میان انبوهی از جلسات بیهوده و ضعف در تصمیمگیری به بیراهه میروند. مدیریت ناب برای نجات این پروژهها و نرمافزارها پا به میدان میگذارد.
کاهش هدررفت منابع، بهبود کیفیت محصول و تحویل سریعتر نرمافزار: اینها رویای ذینفعان در تمامی پروژههای توسعه نرمافزار است؛ رویایی که به کمک متد لین / Lean میتواند محقق شود.
فریمورک یا متد توسعه «ناب» یا Lean روشی است که بر بهینهسازی حداکثری و بهحداقلرساندن هدررفت منابع تأکید دارد. این چارچوب یکی از انواع روشهایی است که زیر چتر اجایل قرار میگیرند.
در این یادداشت با هفت اصل مدیریت Lean آشنا میشویم و با بررسی نمونههایی از نحوه پیادهسازی آن در پروژههای واقعی، یاد میگیریم چطور از آن در پروژههای توسعه نرمافزار خود استفاده کنیم.
مدیریت ناب چیست؟
ناب یا لین بهطور همزمان یک متد و یک رویکرد است. یکی از متدهای ذهنیت اجایل است که البته ریشه در اتومبیلسازی و کمپانی تویوتا دارد. غول خودروسازی ژاپنی در قرن بیستم به دنبال دو هدف کلیدی بود: بهحداقلرساندن هدررفت در فرایند تولید و بهحداکثررساندن ارزش برای مشتری.
با وجود تفاوتهای اساسی بین تولید خودرو بهعنوان یک محصول فیزیکی و یک نرمافزار بهعنوان یک محصول دیجیتال، دو هدف کلیدی ذکرشده به شکل عمیقی با فرایند توسعه نرمافزار همخوانی دارند. در اوایل قرن 21 و تقریباً همزمان با شکلگیری مفهوم ذهنیت چابک، مدیریت Lean بهعنوان یک چارچوب اجایل معرفی و خیلی زود محبوب شد.
رویکرد لین میگوید توسعهدهندگان محصول باید به دنبال به حداکثر رساندن ارزش برای مشتری باشند و در این مسیر باید هر آنچه مزاحم است را کنار گذاشت. توسعه نرمافزار با متد لین به زبان ساده یعنی: فقط آنچه اهمیت دارد را خلق کن، سریع یاد بگیر و اجرا کن و پیوسته در حال بهبود و پیشرفت باش.
تصور کنید یک تیم توسعه، بکلاگ محصول خود را بررسی میکند و متوجه میشود حداقل نیمی از فیچرها در این فهرست بدون دریافت بازخورد از طرف کاربران و تنها بر اساس پیشفرضها در بکلاگ گنجانده شدهاند. این تیم به جای اقدام به توسعه و ساخت تمامی این فیچرها، تصمیم میگیرد تنها بر روی مواردی تمرکز کند که میداند کاربر به آنها نیاز دارد یا مستقیماً آنها را درخواست کرده است.
رویکرد لین در عمل اینگونه است: از هدررفت منابع (زمان، پول، زحمت نیروی انسانی) جلوگیری کنید، از نیازهای کاربر/مشتری اطمینان حاصل کنید و تلاش و انرژی خود را باید بر روی تحویل ارزش واقعی متمرکز کنید.
7 اصل مدیریت ناب نرم افزار
Lean فقط بهمعنای دستاورد بیشتر با زحمت کمتر و بهینهتر بودن نیست. بلکه به معنای فقط و فقط انجام دادن کارهایی است که واقعاً اهمیت دارند؛ انجام دادن سریعتر، هوشمندانهتر و بهتر آنها. در ادامه میبینیم این فلسفه چطور در هفت اصل کاربردی برای تیمهای توسعه نمود پیدا میکند.
-
حذف هدررفت
فیچرهایی نسازید که کسی از آنها استفاده نمیکند. کارهایی نکنید که ارزشی ایجاد نمیکنند. هدررفت و اتلاف در نرمافزار میتواند اشکال مختلفی داشته باشد: فیچرهای بلااستفاده، بکلاگهای بیش از حد طولانی، مستندنگاری وسواسی، جلسات بیپایان، دستبهدست شدن تسکها بین تیمهای مختلف یا بدتر از همه کار روی چیزهایی که مشتری واقعاً نیازی به آنها ندارد.
مثال: برنامه Dropbox زمانی تعداد زیادی ادغامسازیهای بسیاری با سرویسهای دیگر داشت. آنها بهمرور متوجه شدند بسیاری از آنها اصلاً توسط کاربران استفاده نمیشوند؛ از این رو دراپباکس تصمیم گرفت فقط بر روی ادغام با برنامههای واقعاً کاربردی و ارزشآفرین تمرکز کند. نتیجه؟ اثرگذاری بیشتر و زحمت کمتر در نگهداشت محصول.
از خودتان بپرسید: «اگه این کارو نکنیم و این فیچرو نسازیم، واقعاً کسی متوجه میشه؟»
-
حفظ استاندارد کیفی از ابتدای کار
واکنش نشان ندهید، پیشگیری کنید؛ از همان ابتدا بهدنبال اشکالزدایی باشید و اصلاحات و بهبودها را به پایان کار موکول نکنید. کیفیت باید در تمام مراحل توسعه نرمافزار در کار دیده شود، نه فقط در تست نهایی. استفاده از تستهای خودکار، بازبینی کدها، ادغام و ارائه مداوم یا CI/CD ابزارهای اصلی Lean برای این کار هستند.
مثال: یک تیم توسعه نرمافزار قبل از نوشتن هر فیچر جدید، ابتدا معیارهای کیفیت و پذیرش را تعریف میکند و کدها را بهصورت Pair Programming یا بازبینی مستمر بررسی میکند. تستهای خودکار از همان ابتدا روی بخشهای کوچک کد اجرا میشوند تا مشکلات به موقع شناسایی و رفع شوند.
یک کد تمیز در رویکرد ناب، کدی است که از ابتدای کار مانیتور، تست و تأیید شده.
-
خلق دانش
با هر فیچر مثل یک آزمایش برخورد کن. یاد بگیر، ثبت کن، بهبود بده. نرمافزار پدیدهای پیچیده و بیثبات است. توسعه نرمافزار برای تیمهایی که با رویکرد لین کار میکنند باید یک چرخه یادگیری باشد: ساختن، اندازهگیری، یادگیری. تست کردن ایدهها، دریافت بینشهای نو و وفقپذیری، اسم رمز چنین تیمی است.
مثال: تیمی برای انتخاب بهترین فرم ثبتنام، دو نسخه مختلف طراحی میکند و A/B تست اجرا میکند. بر اساس دادههای واقعی، نسخه بهتر انتخاب میشود.
یادگیری برگ برنده شماست: فقط مشغول توسعه نباشید، یادگیری توامان با توسعه باید در دستور کارتان باشد.
-
به تعویق انداختن تصمیمگیری
تصمیمهای بزرگ را وقتی بگیر که دادههای کافی داره، نه پیش از آن. رویکرد لین تأکید دارد که برای تصمیمگیری و متعهد شدن به یک تصمیم اصلاً عجله نکنید. با عدم تعهد زودهنگام به تصمیمات غیرآگاهانه از هزینههای بسیاری جلوگیری خواهید کرد.
مثال: یک استارتاپ به جای انتخاب زودهنگام بین دو پلتفرم ابری آمازون / AWS یا گوگل / GCP، صبر میکند تا ابتدا الگوها و دادههای شفافی از ترافیک و نیازهای خود بهدست آورد.
تا زمانی که ابهام وجود داره، انتخاب نکن. ابهام را بپذیر و وفقپذیر باش.
-
تحویل سریع
سریع ارائه بده. بازخورد بگیر. سریع بهبود بده. تکرار کن. لین نه بهدنبال بالا بردن کار به هر قیمتی بلکه بهدنبال کاهش تأخیر بین ایده و اجراست. تیمهای متعهد به رویکرد ناب با ارائه نسخههای کوچک و کاربردی از محصول خود یا همان «حداقل محصول پذیرفتنی»، از کاربران خود بازخورد میگیرند و در چرخهای تکرارپذیر به سمت تکمیل محصول حرکت میکنند.
مثال: یک تیم که روی یک نرمافزار SaaS کار میکنه، نسخه پایه محصول یا همان MVP رو منتشر میکنه و هر هفته بر اساس بازخورد کاربران، بهروزرسانی میده. نتیجه؟ مشارکت بیشتر، مسیر توسعه واقعیتر.
تحویل سریع = یادگیری سریع = پیشرفت سریع.
-
احترام به افراد
به تیم خود اعتماد کنید و آنها را برای تصمیمگیری توانمند کنید. آنها از همه به کار نزدیکترند. Lean روی فرهنگ احترام، همکاری و تفویض اختیار تأکید دارد. افرادی که نزدیکترین درگیری را با کار دارند باید درباره نحوه انجام آن تصمیمگیرنده باشند.
مثال: یک تیم توسعه که برای یک ماژول جدید، خودش فناوری مناسب رو انتخاب میکنه و منتظر و نیازمند تأیید مدیران و ذینفعان نمیمونه؛ چرا؟ چون تخصص داره و مسئول نتیجهست.
میکرو منیجمنت جریان کار را کند میکند، توانمندسازی آن را به پیش میراند.
-
بهینهسازی کل سیستم
فقط بر روی یک گلوگاه تمرکز نکن؛ کل «جریان ارزش / Value Stream» رو بهبود بده. نگاه لین به سیستمهاست نه سیلوها؛ اگر تیم پشتیبانی و فروش ضعیف کار میکند پس صرفاً بهبود عملکرد تیم تیم توسعه دردی از شما دوا نخواهد کرد. Lean به کل مسیر - از ایده تا اجرا تا پشتیبانی - نگاه میکند؛ تنها در این صورت است که میتوان اصطکاکها را حذف کرد.
مثال: یک شرکت کل چرخهعمر تحویل نرمافزار خود را از طراحی تا پشتیبانی طرحریزی میکند و سپس تیمها را طوری سازماندهی میکند که تأخیر و تعلل کاهش یافته و تحویل سریعتر اتفاق بیفتد.

لین در برابر اجایل: تفاوتها و شباهتها
اشتباه گرفتن دو مفهوم لین و اجایل پدیده ناشناختهای نیست. از آنجایی که هر دوی آنها عمیقاً به یکدیگر مرتبط و حتی درهمتنیدهاند، پیش میآید که افراد در مورد آنها دچار سوءتفاهم شوند. در این بخش سعی میکنیم سریع و مختصر تفاوتهای کلیدی و ارتباط این دو مفهوم با یکدیگر را شفاف کنیم.
لین یک رویکرد در باب جریان کار و عملکرد بهینه است.
لین میپرسد: «آیا در حال توسعه نرمافزار درستی هستیم؟ و آیا آن را به بهینهترین شکل ممکن انجام میدهیم؟»
ذهنیت اجایل خانوادهای از متدها برای توسعه تکرارپذیری است.
اجایل میپرسد: «چطور میتوانیم یک خروجی کاربردی را در زمانی کوتاه ارائه کنیم؟ و چطور میتوانیم بر اساس بازخوردهای واقعی آن را بهبود دهیم؟»
|
لین |
اجایل |
|
|
ریشه |
سیستم تولید تویوتا در قرن 20 |
تیمهای توسعه نرمافزار در سال 2001 |
|
تمرکز |
کاهش هدررفت منابع، به حداکثر رساندن جریان خلق ارزش |
تحویل خروجی در فرایندی تکرارپذیر، همکاری تنگاتنگ با کاربر/مشتری |
|
آیا متدولوژی است؟ |
خیر؛ بیشتر یک ذهنیت و مجموعهای از اصول است. |
بیشتر یک ذهنیت است اما دارای مجموعه گستردهای از متدها و چارچوبهاست. |
|
نحوه ارائه |
تحویل خروجی در یک جریان مستمر |
تحویل خروجی در چرخههای زمانمند |
|
نحوه بهبود کار |
حل ریشهای مشکلات؛ بهبود همزمان کل سیستم |
بازبینی و بازنگری پس از هر مرحله و اعمال اصلاحات در مرحله بعد |
|
نحوه تصمیمگیری |
تصمیمگیری تنها پس از گردآوری دادههای دقیق |
تصمیمگیری بر اساس بازخورد کاربران و ذینفعان |
مزایا و معایب Lean Management
مدل لین اگر مناسب پروژه شما باشد بدون شک سرعت، شفافیت و ارزش بالایی برای تیم و مشتریانتان به همراه خواهد داشت؛ اما در عین حال باید توجه داشت که این مدل راهکاری نیست که برای همه تیمها و پروژهها مؤثر باشد. در این بخش میبینیم لین کجا مناسب است و کجا انتخابی نادرست.
کجا مدیریت لین خوب است:
-
استارتاپها و توسعه MVP
چرا Lean جواب میدهد؟ استارتاپها نیاز به سرعت و بازخورد سریع دارند. Lean تیمها را وادار میکند فقط آنچه واقعاً مهم است را بسازند، آن هم بر اساس دادهها و بازخوردهای واقعی از طرف کاربران.
مثال: یک استارتاپ SaaS در ۴ هفته یک MVP میسازد، آن را با کاربران اولیه تست میکند و بر اساس بازخوردها و بدون اتلاف وقت و سرمایه روی فیچرهای اضافی، سریعاً مسیر خود را اصلاح میکند.
-
تیمهای کوچک یا چندوظیفهای
چرا Lean جواب میدهد؟ افراد کمتر یعنی ارتباط سادهتر و بوروکراسی کمتر. Lean از خودگردانی تیمی بهره میبرد و هزینه هماهنگی در تیمهایی که چند وظیفه را بهطور همزمان انجام میدهند حذف میکند.
مثال: یک تیم ۵ نفره با استفاده از متد Kanban، دیلی اسکرام و مستندسازی مشترک، هر هفته یک آپدیت جدید برای کاربران خود منتشر میکند.
-
نوسازی محصولات قدیمی/Legacy
چرا Lean جواب میدهد؟ در بازسازی کدهای قدیمی و پر از فیچرهای بلااستفاده، Lean کمک میکند تمرکز بر ارزشهای واقعی باشد و از پیچیدگی بیش از حد جلوگیری شود.
مثال: یک شرکت، سیستم CRM قدیمیاش را فقط با تمرکز بر ویژگیهای پرکاربرد بازطراحی میکند و تمامی موارد اضافی را حذف میکند.
-
محیطهای محدود از نظر منابع
چرا Lean جواب میدهد؟ منابع محدود؟ بودجه فشرده؟ Lean به تیمها کمک میکند با اولویتبندی ارزش کاربر، با کمترین هزینه بیشترین نتیجه را بگیرند.
مثال: یک سازمان غیرانتفاعی با تیم توسعه کوچک، بهجای بازطراحی کامل، فقط ویژگیهای ضروری نسخه موبایل را اصلاح میکند.
کجا متد لین کافی نیست:
تفکر ناب قدرتمند است، اما همیشه بهتنهایی جواب نمیدهد. در این شرایط، باید آن را با مدلهایی مانند Agile ،DevOps یا حتی Waterfall ترکیب کرد:
-
محیطهای با قوانین سختگیرانه
مشکل چیست؟ در صنایعی مانند بهداشت و درمان، فینتک یا هوافضا، مستندسازی رسمی و تأییدیههای متعدد اجباری است. ذهنیت ناب که روی انعطاف و سرعت تمرکز دارد، ممکن است با الزامات قانونی تضاد داشته باشد.
راهکار: از تفکر Lean در بخشهایی مثل ابزارهای داخلی یا نمونههای اولیه استفاده کنید، اما همزمان چارچوبهای قانونی را رعایت کنید.
-
شرکتهای بزرگ یا تیمهای پراکنده
مشکل چیست؟ همکاری بین 20 تیم یا بیشتر نیاز به ساختار و برنامهریزی لایهلایه دارد.
راهکار: تفکر ناب را در سطح تیم پیادهسازی کنید، ولی برای هماهنگی کلی از چارچوبهایی مثل SAFe استفاده کنید.
-
تیمهایی با بلوغ پایین
مشکل چیست؟ فرض Lean بر این است که تیمها مستقل و البته متعهدند. اگر تیم شما هنوز به سطح خودمدیریتی نرسیده، Lean ممکن است باعث بینظمی شود.
راهکار: ابتدا با Scrum و چارچوبهای منظم Agile شروع کنید. وقتی تیم بالغ شد، بهتدریج اصول Lean را وارد کنید.
کاربردی ترین ابزارها در مدیریت لین
در چارچوب مدیریت ناب، مجموعهای گسترده از ابزارها و روشها توسعه یافتهاند تا به اجرای اصول بنیادی این متد کمک کنند. هدف این ابزارها شناسایی و حذف هدررفت، بهبود کیفیت و کارایی فرآیندها، و حداکثرسازی ارزش برای مشتری است.
روش شش سیگما / Six Sigma
شش سیگما یک متدولوژی دقیق و نظاممند است که از دادههای آماری برای بهبود فرآیندها و حذف نقصها استفاده میکند. با ترکیب مدیریت ناب و شش سیگما، شرکتها رویکردی قدرتمند تحت عنوان مدیریت ناب شش سیگما (Lean Six Sigma) اتخاذ میکنند که هدف آن، تسریع در بهبود عملکرد از طریق کاهش نوسانات فرآیندی است.
روش 5S
روش 5S تکنیکی برای سازماندهی محیط کار با هدف افزایش بهرهوری و ایمنی است. پنج گام آن - مرتبسازی (Sort)، نظمدهی (Straighten)، پاکسازی (Scrub)، استانداردسازی (Standardize)، و تداوم (Sustain) - به ایجاد محیط کاری بهینه منجر میشود که عملکرد عملیاتی را بهبود میبخشد.
روش کایزن / Kaizen
کایزن در زبان ژاپنی بهمعنای «بهبود مستمر» است و در قلب مدیریت ناب قرار دارد. این رویکرد تمام کارکنان سازمان، از مدیران ارشد تا اپراتورها، را در جستجوی دائمی بهبودهای کوچک روزمره درگیر میکند. هدف آن ایجاد فرهنگی سازمانی است که در آن بهبود مستمر به بخشی از رفتار روزانه تبدیل شود.
روش Single-Minute Exchange of Die
روش SMED تکنیکی است برای کاهش چشمگیر زمان تعویض یا تغییر خط تولید. با کمینهسازی تأخیرهای تبدیل، شرکتها میتوانند انعطافپذیری تولید را افزایش داده، اندازه بچهای تولید را کاهش دهند و با چابکی بیشتری به نیاز مشتری پاسخ دهند.
روش کانبان / Kanban
کانبان یک سیستم بصری مدیریت تولید است که با استفاده از کارتها روی تخته کانبان (یا جایگزینهای دیجیتال) جریان کار را کنترل کرده و نیاز به تأمین مجدد قطعات را نشان میدهد. این ابزار از تولید بیش از حد جلوگیری میکند و با همتراز کردن تولید با تقاضای واقعی، میزان موجودی را به حداقل میرساند.
تولید بهموقع / Just-In-Time
تولید بهموقع رویکردی است که بر تولید و تحویل دقیق کالا در زمان و مقدار موردنیاز تمرکز دارد تا موجودی اضافی کاهش یافته و هدررفتها به حداقل برسد. این روش باعث بهینهسازی منابع و افزایش انعطافپذیری در تولید میشود.
گمبا / Gemba
گمبا به معنای حضور در محل واقعی انجام کار است تا فرآیندها از نزدیک مشاهده و درک شوند و فرصتهای بهبود شناسایی گردد. این رویکرد کمک میکند تصمیمات مبتنی بر واقعیت و دادههای مستقیم گرفته شوند.
پوکا-یوکه / Poka-Yoke
پوکا-یوکه سیستمی برای پیشگیری از خطا در فرآیندهاست که با طراحی مناسب، نقصها قبل از وقوع شناسایی و اصلاح میشوند. هدف آن کاهش اشتباهات انسانی و افزایش کیفیت نهایی محصول است.
نقشهبرداری جریان ارزش / Value Stream Mapping
نقشهبرداری جریان ارزش ابزاری است برای ترسیم جریان مواد و اطلاعات در کل مراحل تولید تا هدررفتها شناسایی و فرآیندها بهینه شوند. این ابزار دیدگاهی جامع از جریان ارزش ایجاد کرده و به تصمیمگیریهای بهبود کمک میکند.
مودا / Muda
مودا به فعالیتهایی گفته میشود که ارزشی برای مشتری ایجاد نمیکنند و شناسایی و حذف آنها باعث افزایش کارایی و بهرهوری تولید میشود. تمرکز بر کاهش مودا، عملیات را سادهتر و مقرونبهصرفهتر میکند.

جمعبندی: تفکر ناب برای توسعهدهندگان مدرن
لین تنها یک ابزار نیست، یک طرز تفکر است. لین فقط به این معنا نیست که سریعتر پیش برویم، بلکه یعنی هوشمندانهتر حرکت کنیم. هر ویژگی، هر خط کد، هر جلسه باید یک هدف روشن داشته باشد: ارائه ارزش.
این سؤال را چه بهعنوان یک توسعهدهنده، چه بهعنوان یک مدیر محصول، یا یک تیم هر هفته از خود بپرسید: «آیا داریم چیزی میسازیم که واقعاً اهمیت داشته باشد؟» اگر جوابتان به این سؤال یک بله قاطع نبود، باید به فکر تفکر ناب باشید. مدیریت Lean راهکاری برای انجام کارهای درست، با افراد درست، در زمان درست است و انجام آنها به درستترین شکل است؛ بگذارید این استاندارد جدید شما باشد.
|
تفکر چابک فقط یک متدولوژی نیست، یک نگاه متفاوت به کار تیمی و حل مسئله است. در اجیلیتی، آموزش Agile با رویکردی عملی، تدریجی و متناسب با فضای کاری تیمهای ایرانی طراحی شده است.
|
